آثار و برکات کار و کوشش

1. همنشینی با پیامبران علیهم السلام

یکی از ثمره های کار و تلاش، هم نشینی انسان با پیامبران الهی است. از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «مَنْ أَکَلَ مِنْ کَدِّ یَدِهِ کَانَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی عِدَادِ الْأَنْبِیَاءِ وَ یَأْخُذُ ثَوَابَ الْأَنْبِیَاءِ؛ آنکه از حاصل دسترنج خود ارتزاق کند، در روز قیامت در جمع پیامبران جای دارد و ثواب پیامبران را دریافت می کند.»

در حکایت است که: «حضرت داود علیه السلام با حق تعالی مناجات کرد و گفت: خداوندا! می خواهم که همنشین خویش را در بهشت ببینم. حق تعالی فرمود: فردا از شهر بیرون شو، اول کسی که تو را پیش آید، او بود. چون داود علیه السلام بیرون رفت شخصی را دید که پشتواری هیزم در پشت می آمد. بر وی سلام کرد و از احوال او پرسید، که معامله تو با حضرت خداوند چه چیزی است که بدان وسیلت، مرتبه موافقت و مجالست انبیاء یافته ای در بهشت؟ گفت: من هر روز از این پشتواری هیزم به دست خویش جمع می کنم و بر پشت به شهر آرم و به یک درم بفروشم. مادری دارم، دودانگ در وجه او نفقه نهم و دو دانگ در وجه عیال و دو دانگ بر درویشان و محتاجان، صرف کنم.پس داود علیه السلام گفت: بیا نزدیک من می باش تا هر روز یک درم به تو دهم و تو چنان که در بهشت رفیق من خواهی بود، اینجا هم رفیق من باشی. آن درویش گفت: من این مرتبه، به کسب دست و رنجبری و بارکشی یافته ام، چون دست از آن بدارم، این مرتبه نماند.»

2. عزتمندی

گرایش به عزت نفس، یکی از تمایلات ارزشمند انسانی است که دست حکمت الهی، آن را با سرشت بشر آمیخته است. آدمی به طور طبیعی به شرافت و بزرگواری نفس، تمایل دارد و از فرومایگی گریزان است. در آموزه های دینی ما نیز به موضوع «عزت نفس» اهتمام ویژه ای ورزیده شده است؛ تا آنجا که در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: « إِنَّ اللَّهَ فَوَّضَ إِلَی الْمُوءْمِنِ أُمُورَهُ کُلَّهَا وَ لَمْ یُفَوِّضْ إِلَیْهِ أَنْ یَکُونَ ذَلِیلا؛ خداوند اختیار همه کارهای مؤمن را به او داده؛ اما این اختیار را به او نداده است که ذلیل باشد.»

بی گمان، دست یابی به گوهر عزت نفس، نیازمند ساز و کارهایی ویژه، و پای بندی به اصول و شرایطی است که از مهم ترین آنها، فروزان بودن چراغ کار و تلاش است. کار و کوشش از ارکان تحقق عزت نفس و حفظ آن است، و بدون آن، آرزوی دست یابی به زندگی ای آبرومندانه و همراه با شرافت، خواب و خیالی بیش نیست.

در دیوان منسوب به امام علی علیه السلام در این باره آمده است:

کُدَّ کَدَّ الْعَبْدِ اِنْ اَحْبَبْتَ اَنْ تُصْبِحَ حُرّا

وَاقْطَعِ الآْمَالَ مِنْ مَلِ بَنی آدَمَ طُرّا

لا تَقُلْ ذا مَکْتَبٌ یُزْری فَقَصْدُ النّاسِ اَزْری

«اگر می خواهی آزاد زندگی کنی چون بردگان تلاش کن و از اموال دیگران قطع طمع نما! و مگو که این کار مرا پست می کند. [چرا] که ذلت و پستی در درخواست کردن از مردم است.»

3. نشاط زندگی و رهایی از سرمستی

از آنجا که برخی از نعمتهای خداوند با سختیهایی نیز همراه است، موجب کراهت قلبی آدمیان شده و در نتیجه قدر و ارزش حقیقی آنها پنهان مانده است. از آن جمله است کار کردن و تلاش ورزیدن. سختی کار، بسیاری از آدمیان را از آن گریزان کرده، و برخی دیگر را با بی میلی و از سر اجبار به طرف کار رفتن، مواجه نموده است؛ در حالی که اگر انسانها در زندگی خویش از گوهر کار بی بهره بودند و همه نعمتهای خداوند بدون کم ترین تلاشی در اختیارشان قرار می گرفت، زندگی شان بی روح و نشاط می گشت و به تدریج انگیزه ادامه حیات، در وجود آنان از بین می رفت و به احساس پوچی و بیهودگی در زندگی گرفتار می شدند. سخن امام صادق علیه السلام در این باره شنیدنی است، آنجا که می فرماید: «... اگر همه نیازمندیهای مردم [بی کوشش و کاری و زحمتی[ برایشان تأمین می شد، هرگز زندگی شان گوارا نمی شد و لذت آن را در نمی یافتند. مگر نمی بینی هر گاه شخصی مهمان گروهی شود و مدتی نزد آنان بیاساید، به گونه ای که تمام نیازهایش همچون غذا و نوشیدنی و خدمات تأمین گردد، خود از بی کاری خسته می شود و به دنبال کار می گردد تا خود را بدان مشغول دارد؟ پس چگونه است اگر در سراسر عمر، تمام نیازمندیهایش تأمین شده باشد. اگر کار از عهده آدمی بر داشته می شد، و برای او هیچ کار و شغلی باقی نمی ماند، انسان از ناسپاسی و سرمستی چنان می شد که زمین نمی توانست تحملش بکند، و سرانجام به کارهایی دست می زد که به تلف شدن او می انجامید.»

4. تمرکز قوه خیال و سلامت روان

اگر قوه خیال آدمی به درستی کنترل نشود، یکی از اصلی ترین ابزارهای سوق دهنده او به سوی انجام لغزشها و نیز اساسی ترین عامل جذب اندوه و نگرانی وی خواهد شد. به تعبیر مولوی:

جان، همه روز از لگد کوب خیالوز زیان و سود و از خوف زوال

نی صفا می ماندش نی لطف و فرّنی به سوی آسمان راه سفر

در حقیقت ریشه بسیاری از گناهان این است که آدمی ذهن و خیالش را در گناهان متمرکز می کند و سرانجام در دام آنها گرفتار می آید. چنانچه حضرت علی علیه السلام در سخنی شیوا فرموده اند: «مَنْ کَثُرَ فِکْرُهُ مِنَ الْمَعاصی دَعَتْهُ اِلَیْها؛ کسی که درباره گناهان، بسیار بیندیشد، سرانجام گناهان، او را به سوی خود می کشانند.»

آن حضرت همچنین فرمود: «مَنْ کَثُرَ فِکْرُهُ فِی اللَّذّاتِ غَلَبَتْ عَلَیْهِ؛ هر که در لذتها، زیاد اندیشه کند، آن لذتها بر او چیره می شوند.»

از این رهگذر نقش سازنده و تأثیر گذار کار، به خوبی آشکار می شود؛ چرا که اشتغال به کار چه کار فیزیکی و یَدی، و چه کار فکری مثل مطالعه، تحصیل یا تدریس یکی از مهم ترین راههای مهار نیروی خیال و در نتیجه یکی از عوامل اصلی حفظ انسان از لغزشها و بزه ها و در نتیجه ضامن سلامت روانی و روحی است. بر این اساس، در نگاهی جامعه شناسانه باید گفت: اشتغال زایی و ایجاد بازار کار، از سلسله عواملی است که به سلامت اجتماع می انجامد و به جامعه، بهداشت روانی می بخشد، و در کنار عوامل معنوی دیگر همانند نماز، روزه، امر به معروف و نهی از منکر و... از جایگاه والایی برخوردار است.