ائمه، حقیقت صراط مستقیم _ معنای صراط _میانه روی و اعتدال در دین

یکی از واژه هایی که در قرآن کریم زیاد آمده است و ما هر روز در نماز حداقل ده بار آن را از خدا می طلبیم، واژه صراط مستقیم است. در ابتدا عرایضی را در ارتباط با این کلمه تقدیم شما می کنم، سپس حوادث و وقایع مربوط به عاشورا، را بیان می کنم. صراط مستقیم به معنای راه و طریق استوار است. این کلمه در هیچ جای قرآن کریم به صورت جمع نیامده، همه جا «صراط» مفرد آمده است. مثل کلمة «نور» که در هیچ جای قرآن به صورت جمع نیامده و در همه جا مفرد است. ما حداقل روزی ده بار در نمازهای واجب از خدا می خواهیم:«اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیم»که معنایش این است:

«أدِمْ لَنَا تَوْفِیقَکَ الَّذی أطَعْناکَ فِی مَاضی أیّامِنا حَتّی نُظیعَکَ کَذَلِکَ فِی مُسْتَقْبَلِ أعْمَارِنا»[ بحارالانوار، ج 89، ص 252]

شیطان می گوید:«لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیم»

 سئوال:

عبادت و بندگی خدا

صراط مستقیم یعنی چه؟ این کلمه شاید بیش از ده مصداق در آیات و روایات دارد، من سه مورد را عرض می کنم و نتیجه می گیرم.

معنی اول صراط مستقیم عبادت و بندگی خداست «وَ أَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیم»

 امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمودند: «بئس الرجل من باع دینه بدنیا غیره»[ غررالحکم، ح 2221]

امام علی ابن الحسین (علیه السلام)  بعد از قضایای کربلا وقتی اسرا را به شام آورده بودند در مسجد شام نشسته بود، یک خطیب بی دین که دینش را به دنیا فروخته بود، داشت بالای منبر صحبت می کرد آن هم به نفع یزید که بله، یزید را خدا پیروز کرد و چنین شد و چنان شد. خیلی شلوغ کرده بود، امام بلند شد، فرمود:«وَیْلَکَ أیُّها الخَطاب اشْتَرَیتَ مَرضاه المَخْلوقین بِسَخَطِ الخالِقِ»[ بحارالانوار، ج 45، ص 137؛]

معنی دوم صراط اعتدال و میانه روی نه افراط و نه تفریط.

پیغمبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از کنار قبری در قبرستان عبور می کرد، فرمود: این فرد دارد عذاب می شود، یک قبر هم آن طرف بود، فرمود: او هم دارد عذاب می شود. سؤال کردند: چرا فرمود: این فرد سخن چین بود، و آن فرد«لا یَستَبرَأ مِنَ البَول»بی مبالات بود.

 عبدالله بن سنان خدمت امام صادق (علیه السلام) آمد و گفت: آقا، همسایة ما وسواس دارد، خیلی آب می ریزد. حضرت فرمود:«یُطیعُ الشیطان»[ الکافی، ج 1، ص 137].

اعتدال در مسائل اقتصادی «وَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا ولم یقتروا و کان بین ذلک قواما»

شخصی پیش پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) آمد و گفت: یا رسول الله ، پانصد درخت خرما داشتم همه را به فقرا دادم. حضرت فرمود: کار بدی کردی. فکر می کرد الان حضرت او را تشویق می کند، اما فرمود: کار بدی کردی. آیه نازل شد:«وَآتُواْ حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ ولاتُسرِفوا انه لا یحب المسرفین»

روایت داریم به پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) خبر دادند شخصی از دنیا رفته، بنابراین هر چه مال داشته آن را به فقرا داده است. حضرت فرمود: مگر زن و بچه نداشته است؟ گفتند: بله، زن و بچه داشته است. فرمود: اگر خبردار  می شدم نمی گذاشتم او را در قبرستان مسلمان ها دفن کنید. اگر خودش خانواده داشته، چرا قبل از مرگش همه را بخشیده، باید برای این ها هم اموالی باقی می گذاشت.[ داستان راستان، ج 1، ص 40]

درست است که انفاق قبل از موت خوب است اما اندازه

شخصی مُرد، این شخص انبار خرما داشت. وصیت کرد که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) این خرماها را برایش صدقه بدهد. حضرت هم همه را صدقه داد، روز آخر که همة خرماها را صدقه داده بود وارد انبار شد، دید یک عدد خرما روی زمین افتاده، حضرت فرمود: اگر این دانة خرما را با دست خودش صدقه می داد، بهتر از این انباری بود که بعد از مرگش من برایش صدقه دادم.

 در روایت داریم بعضی ها فردای قیامت نگاه می کنند می بینند رشد فرزندان و خاندانشان از آنها بیشتر است. آنها دارند وارد بهشت می شوند و مقامشان عالی است، می پرسند: شما چگونه به این مقام رسیدید. می گویند با اموالی که شما برای ما گذاشتید ما آنها را در مسیر درست برای خودمان خرج کردیم و توانستیم به این رشد برسیم. این ها تأسف می خورند که چرا خود ما نتوانستیم از مالمان در مسیر صحیح استفاده کنیم؟

 امام صادق (علیه السلام) این آیه را برای اسراف در انفاق قرائت نمود:«الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا» امام صادق دست مبارکش را زیر سنگ ریزه ها برد و بالا آورد  طوری که همة آنها ریخت، فرمود: خوب این یک حالت، باز دوباره دستش را زیر سنگ ریزه ها برد و بالا آورد، مشتش را بست به گونه ای که هیچ نریخت فرمود: این هم حالت دوم. در مرحلة سوم دستش را بالا آورد انگشتانش را باز کرد تعدادی از سنگ ریزه ها ریختند، بعد حضرت فرمود: معنای آیة« الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا»، این حالت است. اسراف در انفاق آن اولی است هر چه داری بدهی تا دست خودت خالی شود، بخل در انفاق دومی است؛ چنان سفت بگیری که کسی نتواند استفاده کند. اعتدال سومی است، انگشتان را باز کرده بود هم ریخت و هم ماند.[ الکافی، ج 4، ص 54]

 باید به گونه ای صحبت کنید که همه بفهمند و متوجه شوند. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «إنّامَعَاشِرَ الأنبیاءِ أمرنَا أنْ نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلی قَدْرِ عُقُولِهِمْ»هنر پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) این بود که بالاترین معانی را با ساده ترین الفاظ بیان می کرد.

معنی سوم صراط مستقیم ائمه، حقیقت صراط مستقیم

امیرالمؤمنین فرمود: «أنا الصّراط المستقیم»[ غیبه النعمانی، ص 165]در زیارت جامعة کبیره می خوانید: «أنتُم الصّراط الاقوم»{ من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 613}

 وقتی امام حسین (علیه السلام)  به طرف عراق می رفت، آقایی به نام بشر بن غالب اسدی کوفی پیش حضرت آمد. و حضرت از او دربارة مردم عراق پرسید، گفت: «القلوب معک و السیوف مع بنی امیه» دل هایشان با شماست و  شمشیرهایشان با بنی امیه. امام حسین (علیه السلام) فرمود:«صدَقَ أخُو بَنی أسَدٍ أنَّ الله یَفْعَلُ ما یَشاءُ وَ یَحْکُمُ ما یُرید»[ بحارالانوار، ج 44، ص 367]

«راست گفتی برادر اسدی که خدا هر چه بخواهد می کند و به آنچه ارادة او است حکم خواهد نمود.»

حضرت به خیلی ها مانند عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبیر، عبدالله بن مطیع، عبیدالله حر جعفی به طور صریح، مستقیم و غیرمستقیم گفت که باید دنبال من بیاید، ولی نمی آمدند. خیلی ها کم توفیق بودند، بالاخره بحث کشته شدن و جان دادن بود،.

قرآن می فرماید:«یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ»؛

. پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: دریک سفر باید یک نفر تصمیم گیرنده باشد،

فرمود: بعضی از پیشوایان، مردم را به هدایت دعوت می کنند و بعضی ها به گمراهی.

یک معنای صراط مستقیم که در روایت داریم هر کس صراط مستقیم را بشناسد از صراط باریک قیامت عبور می کند و معطل نمی شود، امام، معصوم و حجت خداست

البته این عبارت مصداق های دیگری هم دارد اما من به همین سه معنایی که «عبادت» و «اعتدال» و «امام معصوم» است اکتفا می کنم.