شاهدان نهگانه در قیامت‏«یَومَ یَقومُ الاشهادُ»

اوّلین شاهد: خداوند درقرآن مى‏خوانیم: «انَّ اللّهَ عَلى‏ کُلّ شَى‏ءٍ شَهیِدٍ» ‏ «انَّ اللّهَ کانَ عَلَیکُم رَقیِباً» «و کانَ اللّهُ بِکُلّ شَى‏ءٍ مُحِیطاً».

دوّمین شاهد: انبیا «وَ یَومَ نَبعَثُ فِى کُلّ امَّةٍ شَهِیداً عَلَیهِم مِن أنفُسِهِم وَ جِئنا بِکَ شَهِیداً عَلى‏ هولاء»

سؤال: اگر انبیا در قیامت بر کار مردم گواهى مى‏دهند، پس چرا در پاسخ سؤال‏خداوند که مى‏پرسد: امّت شما چگونه رفتار کردند؟ مى‏گویند: «لاعِلمَ لَنا»  ما علمى نداریم. مگر کسى که علم ندارد مى‏تواند شاهد باشد؟

پاسخ: اوّلًا: علم انبیا از طرف خداست و از خودشان چیزى نمى‏دانند.

ثانیاً: گاهى شاگرد به استاد و معلّمش مى‏گوید: من که علم و قدرتى ندارم، در واقع این تعبیر نوعى احترام و ادب نسبت به استاد است. بنابراین مراد انبیا، علم آنان در برابر علم خداوند است که چیزى نیست، نه آنکه اصلًا علمى ندارند و گرنه چرا طبق فرموده قرآن گاهى از بدرفتارى امّت خود شکایت مى‏کنند، چنانکه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از مهجوریّت قرآن به وسیله امّتش، به خداوند شکایت کرد. «وَ قَالَ الرَّسولُ یا رَبّ انَّ قِومِى اتَّخَذُوا هذَا القُرآنَ مَهجُوراً»

سوّمین گواه: امامان معصوم علیهم السلام‏

در قرآن مى‏خوانیم: «وَ کَذلِکَ جَعَلناکُم امَّةً وَسَطاً لِتَکونوا شُهداءَ عَلَى النّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیکُم شَهِیداً» با توجه به اینکه همه افراد امّت اسلامى آن عدالت و اعتدال و لیاقت و آگاهى لازم براى شهادت و گواهى دادن را ندارند، بنابراین مراد از امّت در آیه بعضى افراد هستند، نه همه مردم. همان گونه که مدح قرآن درباره کسانى که با پیامبرند، «اشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ»  شامل همه نمى‏شود، زیرا منافقان نیز با رسول‏خدا صلى الله علیه و آله بوده‏اند.

کلیه اعمال تمام انسان‏ها! چنانکه امام باقر علیه السلام فرمودند: آن امّت وسط که شاهدانند، تنها ما هستیم.

امام صادق علیه السلام پیرامون آیه‏ «فَکَیفَ اذا جِئنا مِن کُلّ امَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئنابِک عَلى‏ هؤلاء شَهِیداً»  فرمود: در هر دوره و زمانى امامى هست که گواه و شاهد بر مردم است. « تفسیر صافى، ذیل آیه‏»

چهارمین شاهد: فرشتگان‏

در قرآن مى‏خوانیم: «وَ جاءَت کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهیدٌ» روز قیامت در کنار او هم فرشته‏اى است که او را به محشر سوق مى‏دهد و همچنین فرشته‏اى است که شاهد کارهاى انجام شده اوست. فرشتگانى که در قیامت گواه بر اعمال انسانند، ممکن است همان گروه از مأمورانى باشند که در دنیا همراه ما بوده و اعمال ما را ضبط مى‏نمودند و ممکن است سایر فرشتگان باشند.

پنجمین شاهد: زمین‏

قرآن مى‏فرماید: «یَومَئِذٍ تُحَدّثُ اخبارَها» زمین در قیامت خبرهایش را بازگو مى‏کند. شهادت زمین در آن روز مى‏تواند دو گونه باشد:

الف: به وسیله وضع و نظامى است که پیدا کرده است. همان گونه که ما به یکدیگر مى‏گوییم: چشم تو شهادت مى‏دهد که دیشب خواب نکرده‏اى و رنگ تو گواه آن است که ترسیده‏اى و یا عصبانى و یا شاد شده‏اى، همچنین زمین در آن روز دچار زلزله‏اى بسیار بزرگ مى‏شود و بعد از کنده شدن و به حرکت درآمدن کوهها و بهم خوردن و قطعه قطعه شدن و سپس شن شدن آنها، با ما حرف‏ها دارد. یعنى وضع و نظام آن روز به ما مطالبى را مى‏فهماند. همانند دائره‏هاى تنه درخت پس از بریده شدن که به ما تاریخ و سن آن را نشان مى‏دهد و یا نوشته‏اى که مقدار اطلاعات و آگاهى نویسنده آن را به ما مى‏فهماند.

بنابراین مراد از شهادت دادن زمین، گواهى اوضاع آن است نه گفتگو و کلام.

ب: خداوند با قدرت واراده خود هر گوشه‏اى از آن را به سخن در مى‏آورد. همان قدرت و اراده‏اى که در دنیا عصاى بى‏جان موسى را به صورت اژدهایى بزرگ آن هم داراى چشم و دم و نیش در آورد.آن قدرتى که در دنیا از موادّ غذایى خاک، میوه و از میوه نطفه و سپس انسان به دنیا مى‏آورد و آن انسان پس از چندى حرف مى‏زند، در آن روز نیز این رشته طولانى را درهم مى‏پیچد و حرکت کُند آن را به صورت یک حرکت سریع‏السیر در مى‏آورد و جمادات بى‏کلام، گوینده و ناآگاهان همه آگاه مى‏شوند. «انَّ الدّارَ الآخِرَةِ لَهِىَ الحَیَوانُ»  همانا خانه آخرت جایگاه حیات است، که با توجّه به این معنا، زمین با سخن و کلام گواهى مى‏دهد.

روایات متعدّد نیز بیانگر آن است که در روز قیامت، زمین نیز یکى از شاهدان مى‏باشد، از جمله:

رسول خدا صلى الله علیه و آله به هر منطقه‏اى که وارد مى‏شدند، دو رکعت نماز بجا مى‏آوردند ومى‏فرمودند: روز قیامت این مکان بر نماز ما شهادت مى‏دهد. « تفسیر المیزان، ج 6، ص 337»

و امام صادق علیه السلام فرمود: نمازهاى خود را در مکان‏هاى مختلف بخوانید، زیرا مکان‏ها نیز در قیامت بر اعمالتان شهادت خواهند داد. « علل‏الشرایع به نقل از «حیات پس از مرگ» علامه طباطبائى قدس سره‏»

ششمین گواه: وجدان‏

یکى از شاهدان در آن روز، عقل ووجدان بیدار شده انسان است. «اقْرَء کِتابَک کَفى‏ بِنَفسِکَ الیَومَ عَلَیکَ حَسِیباً»

در مناجات مى‏خوانیم: خدایا! هرگاه حساب مرا به خود من واگذار کنى، جزاى خویش را جز قهر و غضب و آتش دوزخ تو چیز دیگرى نمى‏دانم!

هفتمین شاهد: اعضاى بدن‏

یکى از شاهدها در قیامت، اعضاى بدن (دست و پا و پوست و زبان) هستند.قرآن مى‏فرماید: «یَومَ تَشهَدُ عَلَیهِم السِنَتُهُم وایدِیهِم وَارجُلُهُم بِما کانُوا یَعمَلُونَ»

و گاهى بر دهان مهر خورده و تنها دست و پاها سخن مى‏گویند، «الیَومَ نَختِمُ عَلى افواهِهِم وَتُکَلّمُنا ایدِیهِم وتَشهَدُ ارجُلَهُم بِمَا کانُوا یَکسِبُونَ»

در آیه دیگر مى‏خوانیم: «شَهِدَ عَلَیهِم سَمعُهُم وابصارُهُم وجُلودُهُم بِمَا کانُوا یَعمَلونَ» «قالُوا لِجُلودِهِم لِمَ شَهِدتُم عَلَینا» «قالُوا انطَقَنا اللّهُ الَّذِى انطَقَ کُلَّ شَى‏ءٍ»  خداوندى که همه چیز را به نطق و گفتگو درمى‏آورد، ما را به گواهى و سخن گفتن وادار نمود.

علامه طباطبائى قدس سره در تفسیر این آیات مى‏فرماید: شهادت اعضا، زمانى واقعیّت دارد که هر یک از اعضا در دنیا داراى شعور باشند و از عمل انسان آگاه باشند وگرنه‏

هر گاه در قیامت خداوند به اعضا شعور بدهد و یا در آن روز به آنها آگاهى و صوت بدهد که شهادت نخواهد بود. زیرا شاهد باید به هنگام عمل، هم حاضر باشد و هم عالم باشد تا بتواند ماجرا را دریابد و براى روزى دیگر گواهى بدهد. بنابراین همه اعضاى ما در این عالم داراى یک نوع آگاهى و شعورند، گرچه نوع آن علم و شعور با علم و شعور ما فرق داشته باشد. « تفسیرالمیزان، ج 17، ص 402»

در جاى دیگر نیز قرآن مى‏فرماید: «وَلاتَقْفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ انَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ اولئِکَ کانَ عَنهُ مَسئولًا»  از آنچه که نمى‏دانى پیروى مکن، زیرا که هریک از گوش و چشم و دل تو در روز قیامت مورد سؤال قرار مى‏گیرند.گرچه بعضى خواسته‏اند بگویند که مراد از سؤال از چشم و گوش، سؤال از صاحبان چشم و گوش است، ولى با توجّه به آیات دیگر که مى‏فرماید: «در قیامت خود اعضا شهادت مى‏دهند»، هیچ دلیلى بر اینکه آیه را بر خلاف ظاهر آن معنا کنیم نداریم.

در حدیث مى‏خوانیم: گواهى اعضا تنها مخصوص افراد فاسق و مجرمانى است که باید گرفتار عذاب الهى شوند، و در باره مؤمن این گواهى‏ها در کار نیست و تنها نامه عملشان را به دست راستشان مى‏دهند و آنان شادى‏کنان دیگران را نیز به خواندن نامه عمل خود ترغیب مى‏کنند. « کافى، به نقل از تسلیة الفؤاد، ص 181»

هشتمین شاهد: زمان‏

حضرت على علیه السلام فرمود: «ما مِن یَومٍ یَمُرُّ عَلى ابنِ آدَمَ الّا قالَ لَه ذلِکَ الیَومُ: أنَا یَومٌ جَدِیدٌ و أنَا عَلَیکَ لَشَهِیدٌ ... اشهَدُ لَک بِهِ یَومَ القِیامَةِ» « تفسیر نورالثقلین، ذیل آیه 21، سوره ق‏»

امام سجاد علیه السلام فرمود: «هذَا یَومٌ حادِثٌ جَدِیدٌ وَهُوَ عَلَینا شاهِدٌ عَتِیدٌ» « صحیفه سجادیه، دعاى ششم‏»

نهمین گواه: اعمال‏

از شاهدان در قیامت، خود اعمال و کردارهاى انسان است که در برابر انسان مجسّم ونمودار مى‏شوند. آرى، همین که عمل در آن نظام خود را نشان داد، دیگر هیچ راهى براى انکار وجود ندارد.

مسأله تجسّم عمل در قرآن و روایات بسیار مطرح است که ما به نمونه‏اى از آنها اشاره مى‏کنیم:

* «یَومَ تَجِدُ کُلُّ نَفسٍ ما عَمِلَت مِن خَیرٍ مُحضَراً» * «وَ وَجِدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً»

* «وَ لاتُجزَونَ الّا ما کُنتُم تَعمَلونَ» * «یَحمِلونَ اوزارَهُم عَلى ظُهُورِهِم»

* در دنیا افراد متموّلى که تنها به فکر ذخیره کردن پول و ثروت خود هستند و به فریاد محرومان نمى‏رسند در حالى که دل صدها فقیر از بینوایى و ندارى مى‏سوزد، در قیامت همان پولها و سکّه‏ها داغ و به پیشانى و پهلوى زراندوزان گذارده مى‏شود. این سوز در برابر آن سوز.

* افرادى که در دنیا با گرفتن ربا اعتدال جامعه را بهم مى‏زنند، در قیامت نیز با 

داشتن یک شکم بزرگ، اعتدال ایستادن و حرکت از آنان گرفته مى‏شود.

* کسى که در دنیا غیبت شخصى را در محلّه‏اى دیگرى کرده است، این زبان درازى و نیش‏زدن دنیایى، سبب مى‏شود در آخرت زبانش از دهان بیرون آمده و به قدرى دراز مى‏شود که روى زمین قرار گرفته و مردم آن را لگد کنند

* امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه 179 سوره آل عمران مى‏فرماید: اموالى که در دنیا مورد بخل قرارگرفته و مالیات اسلامى آن پرداخت نشده است، در قیامت به صورت مارى به گردن صاحبش انداخته مى‏شود. « تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 343»

در روایات ما از مسأله تجسّم اعمال بارها سخن به میان آمده است، چنانکه شیخ بهائى مى‏فرماید: جملاتى که تنها از رسول خدا صلى الله علیه و آله (غیر از امامان معصوم علیهم السلام) در باره تجسّم اعمال در قیامت وارد شده، از بس زیاد است که قابل شماره نیست. « مصابیح الانوار، ج 2، ص 253»

عذاب قیامت، نه انتقام است و نه عُقده و نه کیفرهاى قراردادى که قابل چانه‏زدن و تخفیفت باشد، بلکه عذاب قیامت عین همان کارهاى دنیایى خود ماست، چنانکه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند:

«الدُّنیا مَزرِعَةُ الآخِرَة» « عوالى‏اللآلى، ج 1، ص 267»

 از مکافات عمل غافل مشو          گندم از گندم بروید جو ز جو

چنانکه مولوى مى‏گوید:

 اى دریده پوستین یوسفان‏          گرگ برخیزى از این خواب گران‏

گشته گرگان یک به یک خوهاى تو          مى‏درانند از غضب اعضاى تو

زآنچه مى‏بافى همه روزه بپوش‏          زآنچه مى‏کارى همه ساله بنوش‏

گر ز خارى خسته‏اى خود کِشته‏اى‏     در حریر و قزدرى خود رشته‏اى‏

چون زدستت زخم بر مظلوم رُست‏          آن درختى گشت و زقّوم رُست‏

این سخن‏هاى چو مار و کژدمت‏          مار و کژدم مى‏شود گیرد دمت‏