عصمت ائمه در روایات رسول خدا و خود ائمه

عصمت ائمه علیهم السلام در روایات رسول خدا (ص):

روایات بسیارى در کتاب‌هاى شیعه و سنى از زبان رسول خدا صلى الله علیه وآله وجود دارد که با استناد به آن‌ها مى‌توان عصمت ائمه علیهم السلام را ثابت کرد؛ از آن جایى که بناى ما بر اختصار است، ما فقط دو روایت «ثقلین» و «على مع الحق» را مطرح و بحث خواهیم کرد.

حدیث ثقلین

حدیث ثقلین،‌ از دیدگاه شیعه و سنى روایتى است متواتر که در صحیح‌ترین کتاب‌هاى اهل سنت وارد شده و بزرگان اهل سنت، صحت آن را پذیرفته و اعلام کرده‌اند.

احمد بن حنبل در مسند خود مى‌نویسد:

حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا بن نُمَیْرٍ ثنا عبد الْمَلِکِ بن أبی سُلَیْمَانَ عن عَطِیَّةَ العوفی عن أبی سَعِیدٍ الخدری قال قال رسول اللَّهِ (ص) انی قد تَرَکْتُ فِیکُمْ ما ان أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بعدی الثَّقَلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَکْبَرُ مِنَ الآخَرِ کِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إلى الأَرْضِ وعترتی أَهْلُ بیتی الا وانهما لَنْ یَفْتَرِقَا حتى یَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ.

ابوسعید خدرى گوید: رسول خدا (ص) فرمود: من بعد از خودم در میان شما دو چیز گرانبها مى‌گذارم که اگر به آن‌ها تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد، یکى از آن‌ها که بزرگتر از دیگرى است،کتاب خدا است که ریسمانى ممتدى از آسمان تا زمین. و دیگرى عترت و اهل بیت من هستند. آگاه باشید که این دو از یکدیگر جدا نمى‌شوند تا در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند.

الشیبانی،  ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج3،‌ ص59، ح11578، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.

ابن کثیر دمشقى سلفى در تفسیر خود در باره این روایت مى‌گوید:

وقد ثبت فی الصحیح (م 2408) أن رسول الله(ص) قال فی خطبة بغدیر خم إن تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی وإنهما لم یفترقا حتى یردا علی الحوض.

در صحیح (مسلم) ثبت شده است که رسول خدا در خطبه غدیر خم فرمود: من در میان شما دو چیز گرانبها مى‌گذارم، یکى کتاب خدا و دیگر عترتم را، این دو از یکدیگر جدا نمى‌شوند تا در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند.

ابن کثیر الدمشقی، إسماعیل بن عمر ابوالفداء القرشی (متوفای774هـ)، تفسیر القرآن العظیم، ج3، ص404، ناشر: دار الفکر - بیروت – 1401هـ.

و در جاى دیگر مى‌گوید:

قال شیخنا أبو عبد اللّه الذهبی: وهذا حدیث صحیح.

استاد من ابو عبد الله ذهبى گفته: این حدیث صحیحى است.

ابن کثیر الدمشقی، إسماعیل بن عمر القرشی أبو الفداء، البدایة والنهایة، ج5، ص209، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.

محمد ناصر البانى که وهابى‌ها از او با عنوان «بخارى دوران» یاد مى‌کنند، در کتاب صحیح جامع الصغیر، ج2، ص217، ح2554، آن را تصحیح کرده است.

این روایت از چند جهت عصمت اهل بیت علیهم السلام را ثابت مى‌کند:

1. در این روایت رسول خدا صلى الله علیه وآله اطاعت مطلق از قرآن و اهل بیت علیهم السلام را براى همه مسلمانان واجب مى‌کند.

همان طورى که پیش از این در آیه اولى الأمر ثابت شد، دستور به اطاعت مطلق، دلالت بر عصمت مى‌کند؛ زیرا محال است خداوند دستور به اطاعت مطلق از کسى را بدهد که مى‌داند احتمال خطا و اشتباه در گفته‌هاى آن شخص وجود دارد و ممکن است با کتاب خدا و سنت رسولش مخالفت نماید؛

2. رسول خدا صلى الله علیه وآله در این روایت مى‌فرماید: «وانهما لم یفترقا حتى یردا على الحوض»؛ یعنى قرآن و اهل بیت علیهم السلام هیچگاه از یکدیگر جدا نخواهند شد و با یکدیگر مخالفت نخواهند کرد.

این جمله نیز عصمت ائمه علیهم السلام را ثابت مى‌کند؛ چرا که اگر اهل بیت علیهم السلام مرتکب گناه و اشتباه شوند، در همان لحظه از قرآن جدا شده‌اند و اعتقاد به جدا شدن آن‌ها از قرآن، منجر به تکذیب سخن رسول خدا صلى الله علیه وآله خواهد شد؛

3. رسول خدا صلى الله علیه وآله در این روایت، تمسک به کتاب خدا و اهل بیت علیهم السلام، سبب نجات از گمراهى معرفى کرده است «ما ان أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بعدی»؛ پس همان طورى که اطاعت از قرآن سبب هدایت و نجات از گمراهى مى‌شود، اطاعت از اهل بیت علیهم السلام نیز همین خاصیت را خواهد داشت و این عصمت آن بزرگواران را ثابت مى‌کند.

تفتازانى در شرح المقاصد در این باره مى‌گوید:

ألا یرى أنه صلى الله علیه وسلم قرنهم بکتاب الله فی کون التمسک بهما منقذا من الضلالة ولا معنى للتمسک بالکتاب إلا الأخذ بما فیه من العلم والهدایة فکذا فی العترة ولهذا قال النبی صلى الله علیه وسلم من بطأ به عمله لم یسرع به نسبه.

مگر نمى‌بینید که رسول خدا (ص) اهل بیت خود را با کتاب خداوند در این که تمسک و اطاعت از آن‌ها، سبب نجات از گمراهى مى‌شود، قرین کرده است؟ تمسک به کتاب خدا، معناى جز پذیرش علم و هدایتى که در او هست، ندارد؛ پس همین معنا در عترت نیز مراد است، به همین خاطر رسول خدا (ص) فرموده است: اگر کسى عملش او را عقب زند، نسبش او را پیش نمى‏اندازد.

التفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد الله (متوفاى 791هـ)، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج2، ص303، ناشر: دار المعارف النعمانیة - باکستان، الطبعة: الأولى، 1401هـ - 1981م.

اگر اهل بیت علیهم السلام معصوم نباشد و امکان خطا و اشتباه براى آن‌ها وجود داشته باشد، چگونه مى‌تواند تمسک مطلق به آن‌ها سبب نجات از گمراهى باشد؟

در نتیجه: همان طورى که قرآن کریم این خاصیت را دارد که: لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمیدٍ. (فصلت/42) هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى‏آید؛ چرا که از سوى خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است» اهل بیت علیهم السلام نیز معصوم از هرگونه خطا و اشتباه هستند.

علی مع الحق والحق مع علی

این روایت که با عبارت‌هاى مختلف در کتاب‌هاى اهل سنت با سند صحیح نقل شده از روایاتى است که عصمت امیرمؤمنان علیه السلام را ثابت مى‌کند. طبیعى است که اگر عصمت آن حضرت ثابت شود، عصمت بقیه ائمه علیهم السلام نیز ثابت خواهد شد.

ابویعلى موصلى در مسند خود مى‌نویسد:

حدثنا محمد بن عباد المکی حدثنا أبو سعید عن صدقة بن الربیع عن عمارة بن غزیة عن عبد الرحمن بن أبی سعید عن أبیه قال کنا عند بیت النبی صلى الله علیه وسلم فی نفر من المهاجرین والأنصار فخرج علینا فقال ألا أخبرکم بخیارکم قالوا بلى قال خیارکم الموفون المطیبون إن الله یحب الخفی التقی قال ومر علی بن أبی طالب فقال الحق مع ذا الحق مع ذا.

عبد الرحمن بن أبى سعد از پدرش نقل کرده است که ما با عده‌اى از مهاجرین و انصار در کنار خانه رسول خدا صلى الله علیه وآله نشسته بودیم که على (ع) بر ما وارد شد، رسول خدا (ص) فرمود: آیا مى‌خواهید که شما از بهترین فردتان آگاه کنم؟ گفتند: بلى. فرمود: بهترین شما کسانى هستند که به عهد خود وفادارند و از بوى خوش استفاده مى‌کنند. خداوند بندگان پرهیزگار را دوست دارد. راوى گوید: در این زمان على بن أبى طالب (علیهما السلام) از کنار ما گذشت؛ پس رسول خدا (ص) فرمود: این با حق است و حق با او است.

أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفاى307 هـ)، مسند أبی یعلی، ج2، ص318، ح1052، تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولى، 1404 هـ – 1984م.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج16، ص147، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث، الطبعة: الأولى، السعودیة - 1419هـ.

هیثمى بعد از نقل این روایت مى‌گوید:

رواه أبو یعلى ورجاله ثقات.

این روایت را ابویعلى نقل کرده و راویان آن مورد اعتماد هستند.

الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (متوفاى 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج7، ص235، ناشر: دار الریان للتراث/‏ دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت – 1407هـ.

فخر رازى در تفسیر خود مى‌نویسد:

فقد ثبت بالتواتر ومن اقتدى فی دینه بعلى بن أبی طالب فقد اهتدى والدلیل علیه قوله علیه السلام: اللهم أدر الحق مع علی حیث دار.

با روایات متواتر ثابت شده است که اگر کسى در دینش از على بن أبى طالب تقلید کند، به درستى که هدایت شده است،‌ دلیل این مطلب نیز این گفته رسول خدا (ص) است که فرمود: خدایا ! چراغ حقیقت را بر محور على (علیه السلام) به گردش درآور، هر طرف که او چرخید.

الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفاى604هـ)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج1، ص168، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م.

در تعبیر دیگر رسول خدا صلى الله علیه وآله قرآن و امیرمؤمنان علیه السلام قرین یکدیگر قرار داده است. حاکم نیشابورى در المستدرک مى‌نویسد:

أبو سعید التیمی عن أبی ثابت مولى أبی ذر قال کنت مع علی رضی الله عنه یوم الجمل فلما رأیت عائشة واقفة... سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول علی مع القرآن والقرآن مع علی لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض.

هذا حدیث صحیح الإسناد وأبو سعید التیمی هو عقیصاء ثقة مأمون ولم یخرجاه.

أبى ثابت غلام ابوذر گوید: من در جنگ جمل همراه على علیه السلام بودم... از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: على با قرآن است و قرآن با على استف این دو هرگز از همدیگر جدا نمى‌شوند تا در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند.

این روایت سندش صحیح است و ابوسعید تیمى همان عقیصاء است که مورد اعتماد و اطمینان است؛ اما بخارى و مسلم این روایت را نقل نکرده‌اند.

الحاکم النیسابوری،  ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص4626، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.

بنابراین در صحت سند این روایت تردیدى نیست.

این روایت بر عصمت امیرمومنان علیه السلام تصریح دارد؛ زیرا معناى عصمت چیزى غیر از «همراهى همیشگى با حق و صواب، و عدم اشبتاه در گفتار و کردار» نیست و زمانى که رسول خدا صلى الله علیه وآله شهادت دهد که امیرمؤمنان در همه حالات و همواره با حق است و هیچگاه از حق جدا نمى‌شود، عصمت آن حضرت از هر نوع گناه و خطا ثابت مى‌شود؛ چرا که کردار و گفتار انسان خطا، همواره با حق نیست و امکان خطا و اشتباه در آن وجود دارد. و امیرمؤمنان علیه السلام چون همواره ملازم با حق است و هیچگاه از حق جدا نمى‌شود، اعتقاد به عصمت آن حضرت ضرورى است و گر نه گفتار رسول خدا صلى الله علیه وآله تکذیب خواهد شد.

جالب این است که حتى ابن تیمیه حرانى نیز مى‌گوید که اگر این روایت صحیح باشد، عصمت امیرمؤمنان علیه السلام از آن ثابت مى‌شود:

الوجه السادس قولهم إنهم رووا جمیعا أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قال على مع الحق والحق معه یدور حیث دار ولن یفترقا حتى یردا على الحوض من أعظم الکلام کذبا وجهلا.

فإن هذا الحدیث لم یروه أحد عن النبی صلى الله علیه وسلم لا بإسناد صحیح ولا ضعیف فکیف یقال إنهم جمیعا رووا هذا الحدیث...

وأیضا فالحق لا یدور مع شخص غیر النبی صلى الله علیه وسلم ولو دار الحق مع على حیثما دار لوجب أن یکون معصوما کالنبی صلى الله علیه وسلم وهم من جهلهم یدعون ذلک ولکن من علم أنه لم یکن بأولى بالعصمة من أبی بکر وعمر وعثمان وغیرهم ولیس فیهم من هو معصوم علم کذبهم.

وجه ششم: این گفته آن‌ها (شیعیان) که همگى روایت کرده‌اند که رسول خدا (ص) فرموده: «على با حق است و حق با او است و همواره حق بر مدار على مى‌چرخد، و این دو هرگز از همدیگر جدا نمى‌شوند در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند» از بزرگترین دروغ‌ها و نادانى است.

زیرا این حدیث را هیچ کس از رسول خدا (ص) نقل نکرد است،‌ نه با سند صحیح و نه با سند ضعیف؛ پس چگونه شیعیان ادعا مى‌کنند که همگى این روایت را نقل کرده‌اند.

دلیل دیگر بر بطلان ادعاى شیعیان این که: حق بر مدار هیچ کسى جز رسول خدا (ص) نمى‌چرخد و اگر حق بر مدار على (علیه السلام) بچرخد، واجب است که او همانند رسول خدا (ص) معصوم باشد. و این از نادانى شیعیان است که چنین چیزى را ادعا مى‌کنند؛ اما آن‌هایى که دانا هستند مى‌دانند که على (علیه السلام) سزاوارتر از ابوبکر، عمر، عثمان و دیگران در عصمت نیست و چون در میان نامبردگان کسى معصوم نیست؛ پس دروغ بودن ادعاى شیعیان فهمیده مى‌شود.

ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، منهاج السنة النبویة، ج4، ص238ـ239، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولى، 1406هـ.

از آن جایى که ما پیش از این صحت سند روایت را ثابت کرده‌ایم؛ پس این گفته ابن تیمیه که این روایت نه با سند صحیح و نه با سند ضعیف از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل نشده است، گفتارى است نسنجیده و از روى عناد و لجاجت با اهل بیت علیهم السلام؛ پس به اقرار ابن تیمیه این روایت دلالت بر عصمت امیرمؤمنان علیه السلام مى‌کند.

عصمت ائمه علیهم السلام از دیدگاه خود آن حضرات

در منابع شیعه روایاتى وجود دارد که عصمت ائمه علیهم السلام را از زبان خود آن حضرات ثابت مى‌کند و حتى روایتى از رسول خدا و امیرمؤمنان علیهما السلام وجود دارد که آن‌ها از کلمه «عصمت» براى خود و سایر ائمه استفاده کرده‌اند. با این حال چگونه مى‌توان پذیرفت که نظریه عصمت پشنهاد هشام بن الحکم یا هر  کس دیگرى باشد؟ آیا رسول خدا صلى الله علیه وآله نیز این پشنهاد را از هشام شنیده بوده؟

از آن جائى که روایت در این باره بسیار زیاد است، ما فقط به چند روایت از هر یک از معصومین علیهم السلام اکتفا مى‌کنیم.

عصمت ائمه از زبان رسول خدا (ص)

روایاتى که از رسول خدا صلى الله علیه وآله از چندین طریق نقل شده است که ما آن را به صورت دسته بندى شده خدمتتان تقدیم خواهیم کرد

به روایت امیرمؤمنان (ع)

شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا و الأمالى خود مى‌نویسد:

حدثنا محمد بن علی مَاجِیلَوَیْهِ وَأَحْمَدَ بْنُ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ وَابْنَ تَاتَانَةَ جَمِیعاً عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ التَّمِیمِیِّ قَالَ حَدَّثَنِی سَیِّدِی عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا(ع) عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ(ع) عَنِ النَّبِیِّ(ص): أَنَّهُ قَالَ: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى الْقَضِیبِ الْیَاقُوتِ الْأَحْمَرِ الَّذِی غَرَسَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِیَدِهِ وَیَکُونَ مُتَمَسِّکاً بِهِ فَلْیَتَوَلَّ عَلِیّاً وَالْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ فَإِنَّهُمْ خِیَرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَصَفْوَتُهُ وَهُمُ الْمَعْصُومُونَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَخَطِیئَةٍ.

هر کس خوشحال مى‌شود که به شاخه یاقوت سرخ بنگرد که خداوند با دست خود کاشته و به او چنگ اندازد، باید على و امامان از فرزندانش را دوست دارد؛ چرا که آن‌ها بهترین خلقند و برگزیده او و از هرگونه گناه و اشتباهى معصوم هستند.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص57، تحقیق: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات ـ بیروت، 1404هـ ـ 1984م؛

همو: الأمالی، ص583، تحقیق و نشر: قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة - قم، الطبعة: الأولى، 1417هـ.

و خزار قمى در کفایة الأثر مى‌نویسد:

أخبرنا القاضی المعافى بن زکریا قال حدثنا علی بن عتبة قال حدثنی الحسین بن علوان عن أبی علی الخراسانی عن معروف بن خربوذ عن أبی الطفیل عن علی (ع) قال قال رسول الله(ص) أنت الوصی...  أنت الإمام أبو الأئمة الإحدى عشرة من صلبک أئمة مطهرون معصومون.

ابوطفیل از امیرمؤمنان علیه السلام نقل کرده است که رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: یا على، تو جانشین من هست... تو امام و پدر یازده از نسل خودت هستى، تمام آن امامان پاک و معصوم هستند.

الخزاز القمی الرازی، أبو القاسم علی بن محمد بن علی(400هـ)، کفایة الأثر فی النص على الأئمة الاثنی عشر، 151، تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخوئی ناشر: بیدار ـ قم، 1401هـ.

به روایت سلمان فارسی

سلیم بن قیس هلالى در کتاب خود به نقل از سلمان از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل مى‌کند که آن حضرت فرمود:

وَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ فِیَّ وَفِی أَخِی عَلِیٍّ وَفِی ابْنَتِی فَاطِمَةَ وَفِی ابْنِی وَالْأَوْصِیَاءِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ، وُلْدِی وَوُلْدِ أَخِی: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» أَ تَدْرُونَ مَا «الرِّجْسُ» یَا سَلْمَانُ قَالَ: لَا. قَالَ: الشَّکُّ، لَا یَشُکُّونَ فِی شَیْ‏ءٍ جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ أَبَداً، مُطَهَّرُونَ فِی وَلَادَتِنَا وَطِینَتِنَا إِلَى آدَمَ، مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ مِنْ کُلِّ سُوءٍ.

این آیه در باره من و برادرم على و دخترم فاطمه و دو پسرم و جانشینان یکى پس از دیگرى نازل شده است که فرزندان من و فرزندان برادرم هستند: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً. «خداوند خواسته است رجس و بدى را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاک گرداند». اى سلمان، آیا مى‏دانید «رجس» چیست؟

سلمان عرض کرد: نه. فرمود: شکّ است، آنان هرگز در باره چیزى که از جانب خدا آمده باشد شک نمى‏کنند. ما در ولادتمان و در طینتمان تا حضرت آدم پاک هستیم، از هر بدى پاک و معصوم هستیم.

الهلالی، سلیم بن قیس (متوفاى80هـ)، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص909، ناشر: انتشارات هادی ـ قم‏، الطبعة الأولی، 1405هـ.

به روایت ابن عباس

شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا و کمال الدین، خزار قمى در کفایة الأثر، و ابن شهرآشوب در مناقب آل أبى طالب مى‌نویسند:

حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ الرَّازِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْهَیْثَمُ بْنُ أَبِی مَسْرُوقٍ النَّهْدِیُّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله یَقُولُ أَنَا وَعَلِیٌّ وَالْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ وَتِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُون‏.

ابن عباس مى‌گوید: از رسول خدا صلى الله علیه وآله شنیدم که مى‌گفت: من،‌ على، حسین، حسین و 9 نفر از فرزندان حسین، پاک و معصوم هستیم.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، عیون اخبار الرضا(ع)، ج2 ص66، تحقیق: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات ـ بیروت، 1404هـ ـ 1984م؛

همو: کمال الدین و تمام النعمة، ص280، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ( التابعة ) لجماعة المدرسین ـ قم، 1405هـ؛

الخزاز القمی الرازی، أبو القاسم علی بن محمد بن علی(400هـ)، کفایة الأثر فی النص على الأئمة الاثنی عشر، ص19، تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخوئی ناشر: بیدار ـ قم، 1401هـ؛

ابن شهرآشوب، رشید الدین أبی عبد الله محمد بن علی السروی المازندرانی (متوفاى588هـ)، مناقب آل أبی طالب، ج1 ص254، تحقیق: لجنة من أساتذة النجف الأشرف، ناشر: المکتبة والمطبعة الحیدریة، 1376هـ ـ 1956م.

و شیخ صدوق در کتاب شریف الأمالى روایت دیگرى را از ابن عباس از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل مى‌کند که آن حضرت به عصمت اهل بیت علیهم السلام از هر گونه پلیدى و گناه تصریح کرده است.

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ سَلَمَةَ الْأَهْوَازِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِیُّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُوسَى ابْنِ أُخْتِ الْوَاقِدِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو قَتَادَةَ الْحَرَّانِیُّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْعَلَاءِ الْحَضْرَمِیِّ عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَیَّبِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله کَانَ جَالِساً ذَاتَ یَوْمٍ وَعِنْدَهُ عَلِیٌّ وَفَاطِمَةُ وَالْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ علیهم السلام فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی وَأَکْرَمُ النَّاسِ عَلَیَّ فَأَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُمْ وَأَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُمْ وَوَالِ مَنْ وَالاهُمْ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُمْ وَأَعِنْ مَنْ أَعَانَهُمْ وَاجْعَلْهُمْ مُطَهَّرِینَ مِنْ کُلِّ رِجْسٍ مَعْصُومِینَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَأَیِّدْهُمْ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْک‏....

ابن عباس گفت: یک روز رسول خدا صلى الله علیه وآله نشسته بود و على و فاطمه و حسنین نزد او بودند. آن حضرت گفت: خدایا تو میدانى اینان اهل بیت منند و گرامى‏ترین مردم نزد من، دوستشان را دوست دار، دشمنشان را دشمن دار، مهربانى کن با مهربانان به آنها و بد دار بدخواه آنها را، کمک کن کمک، کار آنها را و آنها را از پلیدى پاک کن و معصوم دار از هر گناهى و بروح القدس مؤید دار.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، الأمالی، ص574، تحقیق و نشر: قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة - قم، الطبعة: الأولى، 1417هـ.

به روایت عمار بن یاسر

خزار قمى در کفایة الأثر مى‌نویسد:

عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُوسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَعْمَرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَعْبَدٍ عَنْ مُوسَى بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ عَبْدِ الْکَرِیمِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ أَسْلَمَ عَنْ أَبِی الطُّفَیْلِ عَنْ عَمَّارٍ قَالَ لَمَّا حَضَرَ رَسُولَ اللَّهِ (ص) الْوَفَاةُ دَعَا بِعَلِیٍّ (ع) فَسَارَّهُ طَوِیلًا ثُمَّ قَالَ: یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَصِیِّی وَ وَارِثِی‏... وَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ یُخْرِجُ اللَّهُ الْأَئِمَّةَ التِّسْعَةَ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُون‏.

ابوطفیل از عمار نقل کرده است که وقتى رسول در بستر احتضار قرار گرفت، على علیه السلام را پیش خود خواست، مدت طولانى را با او به آرامى سخن گفت و سپس فرمود: اى على ! تو جانشین و وارث من هستى، و از نسل حسین علیه السلام 9 امام خواهند آمده که همگى آن‌ها پاک و معصوم هستند.

الخزاز القمی الرازی، أبو القاسم علی بن محمد بن علی(400هـ)، کفایة الأثر فی النص على الأئمة الاثنی عشر، ص124، تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخوئی ناشر: بیدار ـ قم، 1401هـ.

عصمت ائمه از زبان امیرمؤمنان علیه السلام

شیخ صدوق در کتاب خصال و علل الشرایع با سند صحیح نقل مى‌کند:

حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِی عَیَّاشٍ عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْهِلَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً علیه السلام یَقُول‏:... إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ صلی الله علیه وآله وَلِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَإِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ صلی الله علیه وآله لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَإِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ.

تنها باید از خداوند و پیغمبر و جانشینان او فرمان برد و این‌که خداوند دستور فرموده است‌ فقط از دستورات پیغمبر اطاعت شود براى این است که پیغمبر معصوم است و پاک و به نافرمانى خداوند دستور نمیدهد و این‌که فقط به اطاعت جانشینان پیغمبر امر فرموده است براى این است که آنان نیز معصومند و پاک و امر بگناه نمى‌کنند.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، الخصال، ص139، تحقیق: علی أکبر الغفاری، ناشر: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة ـ قم، 1403هـ ـ 1362ش؛

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، علل الشرائع، ج1 ص123، تحقیق: السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر: المکتبة الحیدریة ـ النجف، 1385هـ ـ 1966م

الهلالی، سلیم بن قیس (متوفاى80هـ)، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص405، ناشر: انتشارات هادی ـ قم‏، الطبعة الأولی، 1405هـ.

امیرالمؤمنین علیه السلام  در بیانى گویا و کوتاه دیگر، بر عصمت اهل بیت و هماهنگى کامل آنان با قرآن تأکید کرده است.

شیخ کلینى در الکافى، محمد بن الحسن صفار در بصائر الدرجات و شیخ صدوق در کمال الدین همگى با سند صحیح نقل کرده‌اند:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ الْیَمَانِیِّ عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْهِلَالِیِّ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صلی الله علیه وآله قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى طَهَّرَنَا وَعَصَمَنَا وَجَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَحُجَّتَهُ فِی أَرْضِهِ وَجَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وَجَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَلَا یُفَارِقُنَا.

سلیم بن قیس هلالى از امیر المؤمنین علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت فرمود: به درستى که خداى تبارک و تعالى‏ ما را پاکیزه و معصوم گردانید، و ما را گواه بر خلق خود و حجت در زمین قرار داد، ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داد، نه ما از قرآن جدا شویم و نه او از ما جدا مى‌شود.

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الکافی، ج1 ص191، ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش؛

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ص240، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ( التابعة ) لجماعة المدرسین ـ قم، 1405هـ؛

الصفار، أبو جعفر محمد بن الحسن بن فروخ (متوفاى290هـ)، بصائر الدرجات الکبرى فی فضائل آل محمد، ص103، تحقیق: الحاج میرزا محسن کوچه باغی، ناشر: منشورات الأعلمی ـ طهران، 1362ش ـ 1404هـ.

و آن حضرت در خطبه 86 نهج البلاغه مى‌فرماید:

«فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ وَأَنَّى تُؤْفَکُونَ» وَالْأَعْلَامُ قَائِمَةٌ وَالْآیَاتُ وَاضِحَةٌ وَالْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ فَأَیْنَ یُتَاهُ بِکُمْ بَلْ کَیْفَ تَعْمَهُونَ وَبَیْنَکُمْ عِتْرَةُ نَبِیِّکُمْ وَهُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ وَأَعْلَامُ الدِّینِ وَأَلْسِنَةُ الصِّدْقِ فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ وَرِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِیمِ الْعِطَاشِ.

مردم کجا مى‏روید؟ چرا از حق منحرف مى‏شوید؟ پرچم‏هاى حق بر، و نشانه‏هاى آن آشکار است، با اینکه چراغهاى هدایت روشنگر راهند، چون گمراهان به کجا مى‏روید؟ چرا سرگردانید؟ در حالى که عترت پیامبر شما در میان شماست، آنها زمامداران حق و یقینند، پیشوایان دین، و زبان‏هاى راستى و راستگویانند، پس باید در بهترین منازل قرآن جایشان دهید و همانند تشنگانى که به سوى آب شتابانند، به سویشان هجوم ببرید.

در این خطبه،‌ امیرمؤمنان علیه السلام مردم با اطاعت و رو آوردن به اهل بیت علیهم السلام دعوت مى‌کند و اهل بیت علیهم را زبان راستگوى دین و تنها راه نجات از گمراهى مى‌شمارد و به همگان گوشزد مى‌کند که آن‌ها را همانند قرآن تعظیم و تکریم کنند و از فرامین اهل بیت اطاعت کنند.

دلالت این جملات بر عصمت امیرمؤمنان علیه السلام به حدى است که ابن أبى الحدید معتزلى اعتراف مى‌کند،‌ این جمله عصمت آن حضرت را به اثبات مى‌رساند:

فإن قلت: فهذا القول منه یشعر بأن العترة معصومة، فما قول أصحابکم فی ذلک؟

قلت: نص أبو محمد بن متویه؛ رحمه الله تعالى فی کتاب الکفایة على أن علیاً علیه السلام معصوم، وإن لم یکن واجب العصمة، ولا العصمة شرط فی الإمامة، لکن أدلة النصوص قد دلت على عصمته؛ والقطع على باطنه ومغیبه، وأن ذلک أمر اختص هو به دون غیره من الصحابة، والفرق ظاهر بین قولنا: زید معصوم، وبین قولنا: زید واجب العصمة، لأنه إمام؛ ومن شرط الإمام أن یکون معصوماً، فالاعتبار الأول مذهبنا، والإعتبار الثانی مذهب الإمامیة.

اگر کسى بگوید که این سخن امیرمؤمنان علیه السلام دلالت بر عصمت اهل بیت مى‌کند؛ پس دیدگاه اصحاب شما (سنى‌ها) در این باره چیست؟ در جواب مى‌گویم: ابو محمد بن متویه در کتاب الکفایة تصریح کرده است که على علیه السلام معصوم است؛ اگر چه واجب العصمة نیست و نیز عصمت شرط امامت نیست؛ ولى ادله و نصوص دلالت مى‌کند بر عصمت امیرمؤمنان علیه السلام، عصمت از ویژگى‌هاى آن حضرت است و دیگر صحابه از چنین مقامى بهره‌مند نیستند.

تفاوت روشنى است بین این که بگوییم: زید معصوم است و این که بگوییم: زید واجب العصمه است؛ چرا که او امام است و از شرایط امام این است که معصوم باشد. دیدگاه اول مذهب و اعتقاد ما و دیدگاه دوم مذهب امامیه است.

إبن أبی‌الحدید المدائنی المعتزلی، ابوحامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاى655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج6، ص229، تحقیق محمد عبد الکریم النمری، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.

شیخ صدوق در کتاب کمال الدین از امیرمؤمنان علیه السلام روایتى را نقل مى‌کند که آن حضرت صراحتا هرگونه نسیان و فراموشى را از خود نفى مى‌کند:

حَدَّثَنَا الْمُظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْمُظَفَّرِ الْعَلَوِیُّ السَّمَرْقَنْدِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ نَصْرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَکَمُ بْنُ بُهْلُولٍ الْأَنْصَارِیُّ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ قُرَّةَ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْمَدَنِیِّ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِی عَیَّاشٍ قَالَ حَدَّثَنَا سُلَیْمُ بْنُ قَیْسٍ الْهِلَالِیُّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیّاً علیه السلام یَقُولُ مَا نَزَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله آیَةٌ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا أَقْرَأَنِیهَا وَأَمْلَاهَا عَلَیَّ وَکَتَبْتُهَا بِخَطِّی وَعَلَّمَنِی تَأْوِیلَهَا وَتَفْسِیرَهَا وَنَاسِخَهَا وَمَنْسُوخَهَا وَمُحْکَمَهَا وَمُتَشَابِهَهَا وَدَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لِی أَنْ یُعَلِّمَنِی فَهْمَهَا وَحِفْظَهَا فَمَا نَسِیتُ آیَةً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ وَلَا عِلْماً أَمْلَاهُ عَلَیَّ فَکَتَبْتُهُ وَمَا تَرَکَ شَیْئاً عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حَلَالٍ وَلَا حَرَامٍ وَلَا أَمْرٍ وَلَا نَهْیٍ وَمَا کَانَ أَوْ یَکُونُ مِنْ طَاعَةٍ أَوْ مَعْصِیَةٍ إِلَّا عَلَّمَنِیهِ وَحَفِظْتُهُ وَلَمْ أَنْسَ مِنْهُ حَرْفاً وَاحِداً ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى صَدْرِی وَدَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَمْلَأَ قَلْبِی عِلْماً وَفَهْماً وَحِکْمَةً وَنُوراً لَمْ أَنْسَ مِنْ ذَلِکَ شَیْئاً وَلَمْ یَفُتْنِی شَیْ‏ءٌ لَمْ أَکْتُبْهُ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ تَتَخَوَّفُ عَلَیَّ النِّسْیَانَ؟ فِیمَا بَعْدُ فَقَالَ صلی الله علیه وآله: لَسْتُ أَتَخَوَّفُ عَلَیْکَ نِسْیَاناً وَلَا جَهْلًا وَقَدْ أَخْبَرَنِی رَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَدِ اسْتَجَابَ لِی فِیکَ وَ فِی شُرَکَائِکَ الَّذِینَ یَکُونُونَ مِنْ بَعْدِکَ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَنْ شُرَکَائِی مِنْ بَعْدِی قَالَ الَّذِینَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِنَفْسِهِ وَبِی فَقَالَ «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» الْآیَةَ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَنْ هُمْ قَالَ الْأَوْصِیَاءُ مِنِّی إِلَى أَنْ یَرِدُوا عَلَیَّ الْحَوْضَ کُلُّهُمْ هَادٍ مُهْتَدٍ لَا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ وَالْقُرْآنُ مَعَهُمْ لَا یُفَارِقُهُمْ وَلَا یُفَارِقُونَهُ بِهِم‏.

سلیم بن قیس هلالى گوید: از على علیه السلام شنیدم مى‌فرمود: هیچ آیه‌اى از قرآن بر رسول خدا صلى الله علیه وآله نازل نشد؛ جز آن که براى من خواند و املاء کرد و من آن را به خط خود نوشتم و تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را به من آموخت و دعا کرد که خداى عز و جل به من فهم و حفظ آن را تعلیم دهد.

من هیچ آیه‏اى از کتاب خدا را فراموش نکردم و نه علمى را که به من املاء کرد و نوشتم و آنچه خداى عز و جل از حلال و حرام و امر و نهى آنچه بوده و مى‌باشد از طاعت و معصیت به او آموخت و به حفظ من سپرد و یک حرف از آن فراموش را نکردم سپس دستش را بر سینه‏ام نهاد و از خداى عز و جل خواست‏ که دلم را پر از علم و فهم و حکمت و نور کند نه چیزى را فراموش کردم و نه از قلم انداختم.

عرض کردم یا رسول اللَّه ! مى‌ترسى که من بعد فراموش کنم، فرمود نه از فراموشى تو ترس دارم و نه از نادانى تو، پس از آنکه پروردگارم جل جلاله به من خبر داده که دعاى مرا در باره تو و شرکاء تو که بعد از تو هستند مستجاب کرده.

عرض کردم یا رسول اللَّه شرکاء بعد از من کیانند؟ فرمود آنان که خداى عز و جل آنها را قرین خود و من ساخته و گفته «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْکُمْ» تا آخر آیه گفتم یا رسول اللَّه کیانند؟ فرمود اوصیاء منند تا در سر حوض به من وارد شوند همه آنان هادى و مهدى باشند، هر که از آن‌ها کناره گیرد، به آن‌ها زیانى نمى‌رسد، آن‌ها با قرآنند و قرآن با آن‌ها است از آن‌ها جدا نشود و از او جدا نشوند.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ص285، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ( التابعة ) لجماعة المدرسین ـ قم، 1405هـ.

عصمت ائمه از زبان امام زین العابدین علیه السلام:

شیخ صدوق در کتاب معانى الأخبار مى‌نویسد:

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمُقْرِی قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْمُقْرِی الْجُرْجَانِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْمَوْصِلِیُّ بِبَغْدَادَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَاصِمٍ الطَّرِیفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبَّاسُ بْنُ یَزِیدَ بْنِ الْحَسَنِ الْکَحَّالُ مَوْلَى زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهم السلام قَالَ: الْإِمَامُ مِنَّا لَا یَکُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَلَیْسَتِ الْعِصْمَةُ فِی ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَیُعْرَفَ بِهَا وَلِذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً فَقِیلَ لَهُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا مَعْنَى الْمَعْصُومِ؟ فَقَالَ: هُوَ الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللَّهِ وَحَبْلُ اللَّهِ هُوَ الْقُرْآنُ لَا یَفْتَرِقَانِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَالْإِمَامُ یَهْدِی إِلَى الْقُرْآنِ وَالْقُرْآنُ یَهْدِی إِلَى الْإِمَامِ وَذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَم‏».

عبّاس کحّال غلام زید بن علىّ گوید: پدرم برایم گفت: حضرت موسى بن جعفر به نقل از پدرش از جدش از امام سجّاد علیهم السلام فرمود: از ما خاندان جز معصوم، شخص دیگرى نمى‏تواند امام باشد، و عصمت صفتى نیست که‏ در ظاهر بدن باشد تا با چشم دیده شده و شناخته گردد، و به همین جهت امکان ندارد عصمت کسى را به دست آورد؛ مگر خدا به وسیله پیغمبرش آن را صریحاً فرموده باشد. شخصى عرض کرد: اى فرزند گرامى رسول خدا معنى معصوم چیست؟ فرمود: معصوم شخصى است که به واسطه چنگ زدنش به ریسمان الهى و جدا نشدنش از آن هرگز به گناهى آلوده نگردد، و رشته محکم خدا قرآن است که آن دو تا روز قیامت از یک دیگر جدا نگردند، و تا رستاخیز امام هدایت مى‏کند به قرآن، و قرآن راهنمائى مى‏نماید به امام، و این است فرموده خدا: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِى لِلَّتِى هِى أَقْوَمُ؛ همانا این قرآن مردم را به راست‏ترین و استوارترین طریقه هدایت مى‏کند» (الإسرا/9).

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، معانی الأخبار، ص132، ناشر: جامعه مدرسین، قم‏، اول، 1403 ق‏.

عصمت ائمه از زبان امام باقر  علیه السلام

شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع مى‌نویسد:

 عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ علیهما السلام لِأَیِّ شَیْ‏ءٍ یُحْتَاجُ إِلَى النَّبِیِّ وَالْإِمَامِ؟ فَقَالَ: لِبَقَاءِ الْعَالَمِ عَلَى صَلَاحِهِ وَذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یَرْفَعُ الْعَذَابَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ إِذَا کَانَ فِیهَا نَبِیٌّ أَوْ إِمَامٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ «وَما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ» وَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله «النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَأَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ أَتَى أَهْلَ السَّمَاءِ مَا یَکْرَهُونَ‏ وَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی أَتَى أَهْلَ الْأَرْضِ مَا یَکْرَهُونَ» یَعْنِی بِأَهْلِ بَیْتِهِ الْأَئِمَّةَ الَّذِینَ قَرَنَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِهِ فَقَالَ: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» وَهُمُ الْمَعْصُومُونَ الْمُطَهَّرُونَ الَّذِینَ لَا یُذْنِبُونَ وَلَا یَعْصُونَ وَهُمُ الْمُؤَیَّدُونَ الْمُوَفَّقُونَ الْمُسَدَّدُونَ بِهِمْ یَرْزُقُ اللَّهُ عِبَادَهُ وَبِهِمْ تُعْمَرُ بِلَادُهُ وَبِهِمْ یُنْزِلُ الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ وَبِهِمْ یُخْرِجُ بَرَکَاتِ الْأَرْضِ وَبِهِمْ یُمْهِلُ أَهْلَ الْمَعَاصِی وَلَا یُعَجِّلُ عَلَیْهِمْ بِالْعُقُوبَةِ وَالْعَذَابِ لَا یُفَارِقُهُمْ رُوحُ الْقُدُسِ وَلَا یُفَارِقُونَهُ وَلَا یُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَلَا یُفَارِقُهُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِین‏.

جابر بن یزید جعفى گفت خدمت امام باقر علیه السلام عرض کردم‏: براى چه سبب و علت مردم احتیاج به پیغمبر و امام علیهم السّلام دارند؟  فرمود: براى بقاء و نظم و اصلاح عالم، و بقاء و اصلاح عالم به وجود ایشان آن است که: خداوند عذاب را از مردم (که بواسطه اعمال بدشان مستوجب شده‏اند) دفع و رفع مى نماید تا زمانى که پیغمبر و امام در بین ایشان باشند. چنان که در قرآن میفرماید: «وَما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ؛ خداوند عذاب نخواهد کرد مردم را در حالى که تو اى پیغمبر (رحمة للعالمین) در بین ایشان هستى.

و رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرموده: ستارگان امانند براى اهل آسمان و اهل بیت من امانند براى اهل زمین، و اگر ستارگان از آسمان فرو ریزند میرسد باهل آسمان آنچه را که دوست نمیدارند (شاید هلاکت و نابود شدن باشد) هم چنین اگر اهل بیت من از میان مردم بروند خواهد رسید باهل زمین آنچه را که مکروه میدارند (و آن مرگست) و اهل بیت آن حضرت (دوازده نفر) ائمه میباشند که خداوند اطاعت آنها را با اطاعت خود و رسول خود برابر و مقرون فرموده چنان که میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْکُمْ، اى کسانى که ایمان (بخدا و رسول و قیامت) آورده‏اید فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) را اطاعت کنید،  و ایشان معصوم و پاک هستند (از هر رجس و پلیدى و اعمال زشت) و مرتکب هیچ گونه گناهى نشده و نمیشوند و نافرمانى خدا را نمیکنند بلکه مؤید من عند اللَّه و براه و طریق صواب و صلاح میباشند، و بسبب ایشان خداوند بندگان خود را روزى میدهد و شهرهایشان را آباد میگرداند، و بواسطه آنها باران از آسمان میبارد و (گیاه و محصولات که توأمست با) برکات از زمین خارج مى‏شود، و بواسطه وجود ایشان است که بگناهکاران مهلت داده شده و تعجیل در عذاب و عقوبت ایشان نمیشود (تا شاید بیدار و هوشیار شوند و توبه نمایند).و روح قدسى از ایشان دقیقه و آنى جدا نمیگردد، و ایشان از قرآن جدا نیستند و قرآن هم از ایشان جدا نیست، صلوات اللَّه علیهم اجمعین

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، علل الشرائع، ج1 ص123، تحقیق: السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر: المکتبة الحیدریة ـ النجف، 1385هـ ـ 1966م

عصمت ائمه از زبان امام صادق علیه السلام

شیخ صدوق در کتاب الخصال و معانى الأخبار نقل مى‌کند:

أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَى الْمُکَتِّبُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْوَرَّاقِ عَنْ بَشِیرِ بْنِ سَعِیدِ بْنِ قِیلَوَیْهِ عَنْ عَبْدِ الْجَبَّارِ بْنِ کَثِیرٍ التَّمِیمِیِّ الْیَمَانِیِّ قَالَ سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ حَرْبٍ الْهِلَالِیَّ أَمِیرَ الْمَدِینَةِ یَقُولُ سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فِی نَفْسِی مَسْأَلَةٌ أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْهَا  فَقَالَ إِنْ شِئْتَ أَخْبَرْتُکَ بِمَسْأَلَتِکَ قَبْلَ أَنْ تَسْأَلَنِی وَ إِنْ شِئْتَ فَاسْأَل‏...: قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله: أَیُّهَا النَّاسُ عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ وَعَلِیٌّ نَفْسِی وَأَخِی أَطِیعُوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ مُطَهَّرٌ مَعْصُومٌ لَا یَضِلُّ وَلَا یَشْقَى‏.

محمّد بن حرب هلالى امیر مدینه گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم: اى پسر رسول خدا: در دلم مسأله‏اى است که مى‏خواهم از تو بپرسم. فرمود: اگر بخواهى پیش از آنکه از من بپرسى تو را از سؤالت خبر خواهم داد! و اگر خواستى مى‏توانى سؤال کنى‏... پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله فرمود، «اى مردم! مواظب خودتان باشید، که هر گاه هدایت یابید آن کس که گمراه است نمى‏تواند به شما زیانى برساند، على جان من و برادر من است، از او اطاعت کنید؛ زیرا که او پاکیزه و معصوم است، نه گمراه است و نه بدبخت.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، علل الشرائع، ج1، ص174ـ175، تحقیق: السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر: المکتبة الحیدریة ـ النجف، 1385هـ ـ 1966م

همو: معانی الأخبار، ص350، ناشر: جامعه مدرسین، قم‏، اول، 1403 ق‏.

و در کتاب الخصال مى‌نویسد:

‌حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْهَیْثَمِ الْعِجْلِیُّ وَأَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ وَمُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِیُّ وَالْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُکَتِّبُ وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّائِغُ وَعَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا: حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَکْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِیبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِیمُ بْنُ بُهْلُولٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو مُعَاوِیَةَ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام قَالَ: هَذِهِ شَرَائِعُ الدِّینِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یَتَمَسَّکَ بِهَا وَأَرَادَ اللَّهُ هُدَاهُ... وَالْأَنْبِیَاءُ وَالْأَوْصِیَاءُ لَا ذُنُوبَ لَهُمْ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُون‏... وَلَا یَصْطَفِی مِنْ عِبَادِهِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَکْفُرُ بِهِ وَیَعْبُدُ الشَّیْطَانَ دُونَهُ وَلَا یَتَّخِذُ عَلَى خَلْقِهِ حُجَّةً إِلَّا مَعْصُوماً.

این‏ها دستورات دین است براى کسى که بخواهد پایبند آنها شده و خداوند هدایت او را خواسته باشد:... انبیاء و جانشینان او هیچ گناهى بر گردن ندارند؛ چرا که آن‌ها معصوم و پاکیزه هستند... و خداى تبارک و تعالى بر بندگانش اطاعت کسى را واجب نمى‌کند که مى‌داند که ایشان را گمراه مى‌کند و در ضلالت مى‌اندازد و از براى رسالتش اختیار نمى‏فرماید و بر نمى‏گزیند و از بندگانش کسى را که مى‌داند که کافر مى‏شود و شیطان را به غیر از خدا مى‏پرستد و بر خلقش حجتى را فرا نمى‏گیرد مگر کسى که معصوم باشد.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، الخصال، ج2، ص608، تحقیق: علی أکبر الغفاری، ناشر: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة ـ قم، 1403هـ ـ 1362ش

شیخ کلینى با سند صحیح نقل مى‌کند:

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی خُطْبَةٍ لَهُ یَذْکُرُ فِیهَا حَالَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام وَ صِفَاتِهِم‏...

فَالْإِمَامُ هُوَ الْمُنْتَجَبُ الْمُرْتَضَى وَ الْهَادِی الْمُنْتَجَى وَ الْقَائِمُ الْمُرْتَجَى اصْطَفَاهُ اللَّهُ بِذَلِکَ وَ اصْطَنَعَهُ عَلَى عَیْنِه‏... لَمْ یَزَلْ مَرْعِیّاً بِعَیْنِ اللَّهِ یَحْفَظُهُ وَیَکْلَؤُهُ بِسِتْرِهِ مَطْرُوداً عَنْهُ حَبَائِلُ إِبْلِیسَ وَجُنُودِهِ مَدْفُوعاً عَنْهُ وُقُوبُ الْغَوَاسِقِ وَنُفُوثُ کُلِّ فَاسِقٍ مَصْرُوفاً عَنْهُ قَوَارِفُ السُّوءِ مُبْرَأً مِنَ الْعَاهَاتِ مَحْجُوباً عَنِ الْآفَاتِ مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ مَصُوناً عَنِ الْفَوَاحِشِ کُلِّهَا مَعْرُوفاً بِالْحِلْمِ وَالْبِرِّ فِی یَفَاعِهِ مَنْسُوباً إِلَى الْعَفَافِ وَالْعِلْمِ وَالْفَضْل‏.

امام صادق علیه السلام در خطبه‏اى که حال و صفات امامان علیهم السلام را بیان مى‌کند، میفرماید:...  پس امام همان برگزیده، پسندیده، رهبر، محرم اسرار و امید بخشى است که به فرمان خدا قیام کرده است، خدا او را براى این برگزیده و در عالم ذر که او را آفریده، زیر نظر خود پروریده‏...

خداوند همیشه به او توجه دارد، او را نگه مى‏دارد و از او حمایت مى‌کند، دام‌هاى شیطان و لشکرش را از او دور کرده و حوادث شب هنگام و افسون جادوگران را از او دفع مى‏نماید، چنگال بدى را از او مى‏گرداند و او را از ناپاکى‌ها بر کنار مى‏دارد و از آفات بر حذر مى‏دارد، از گناه معصوم است و از هر گونه هرزگى مصون، هر جا باشد به بردبارى و نیکو کارى معروف است و به عفاف و علم و فضل بى‏نهایت موصوف،

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الکافی، ج1، ص203 ـ 204، ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

شیخ کلینى در کتاب کافى و شیخ صدوق در کتاب معانى الأخبار با سند صحیح نقل مى‌کنند:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَعَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ «وَما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ» أَ رَأَیْتَ مَا أَصَابَ عَلِیّاً وَأَهْلَ بَیْتِهِ علیهم السلام مِنْ بَعْدِهِ هُوَ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَهُمْ أَهْلُ بَیْتِ طَهَارَةٍ مَعْصُومُونَ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله کَانَ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ وَیَسْتَغْفِرُهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَلَیْلَةٍ مِائَةَ مَرَّةٍ مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ إِنَّ اللَّهَ یَخُصُّ أَوْلِیَاءَهُ بِالْمَصَائِبِ لِیَأْجُرَهُمْ عَلَیْهَا مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ.

على بن رئاب گوید از امام صادق علیه السلام در باره تفسیر این سخن خداوند که: «هر مصیبتى به شما رسد بخاطر اعمالى است که انجام داده‏اید» سؤال کردم آیا مصیبت‌هایى على و اهل بیت (معصومین او) علیهم السلام دیدند، به کارى‌هایى بود که آنها انجام داده بودند؛ با این که آنان خاندان طهارت و هم معصوم (از گناه) بودند؟ فرمود: همانا رسول خدا صلى الله علیه وآله در هر روز و شب بدون این که  گناهى انجام داده باشد، صد بار استغفار مى‌کرد و به سوى او توبه مى‌نمود، همانا خداوند دوستان خود را با مصیبت‌ها و پیش آمدها گرفتار کند تا بدان واسطه بدون گناه به آنها اجر و ثواب دهد.

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الکافی، ج2، ص450 ح 2، ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، معانی الأخبار، ص383، ناشر: جامعه مدرسین، قم‏، اول، 1403ق‏.

شیخ صدوق در کتاب شریف الأمالى با سند صحیح نقل مى‌کند:

حَدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَالِحٍ عَنْ عَلْقَمَةَ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهما السلام وَقَدْ قُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَمَّنْ تُقْبَلُ شَهَادَتُهُ وَمَنْ لَا تُقْبَلُ فَقَالَ: یَا عَلْقَمَةُ کُلُّ مَنْ کَانَ عَلَى فِطْرَةِ الْإِسْلَامِ جَازَتْ شَهَادَتُهُ. قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: تُقْبَلُ شَهَادَةُ مُقْتَرِفٍ لِلذُّنُوبِ؟ فَقَالَ: یَا عَلْقَمَةُ لَوْ لَمْ تُقْبَلْ شَهَادَةُ الْمُقْتَرِفِینَ لِلذُّنُوبِ لَمَا قُبِلَتْ إِلَّا شَهَادَاتُ الْأَنْبِیَاءِ وَالْأَوْصِیَاءِ لِأَنَّهُمْ هُمُ الْمَعْصُومُونَ دُونَ سَائِرِ الْخَلْق‏.

علقة بن محمد الخضرمى گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: اى پسر رسول خدا ! شهادت چه کسى پذیرفته و یا پذیرفته نمى‌شود؟ فرمود: اى علقمه، هر کس بر فطرت اسلام باشد، گواهیش پذیرفته مى‌شود. سپس سؤال کردم: آیا گواهى گناهکاران نیز پذیرفته مى‌شود؟ فرمود: اى علقمه ! اگر شهادت گناهکاران پذیرفته نشود؛ پس باید فقط شهادت انبیاء و اوصیاء پذیرفته شود؛ چرا که تنها آن‌ها معصوم هستند نه غیر آن‌ها.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، الأمالی، ص163، تحقیق و نشر: قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة - قم، الطبعة: الأولى، 1417هـ.

عصمت ائمه  علیهم السلام از زبان امام رضا علیه السلام

شیخ صدوق در کتاب کمال الدین، معانى الأخبار، الأمالى و عیون اخبار الرضا علیه السلام روایت جامع و کاملى را از امام رضا علیه السلام در باره امامت نقل مى‌کند که امام در فراز‌هاى از آن، عصمت ائمه علیهم السلام ثابت مى‌کند:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْقَاسِمُ بْنُ الْعَلَاءِ قَالَ حَدَّثَنِی الْقَاسِمُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَخِیهِ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ مُسْلِمٍ؛

وَحَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْمَرْوَزِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو حَامِدٍ عِمْرَانُ بْنُ مُوسَى بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْقَاسِمِ الرَّقَّامِ قَالَ حَدَّثَنِی الْقَاسِمُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَخِیهِ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ مُسْلِمٍ قَال‏: کُنَّا مَعَ الرِّضَا علیه السلام بِمَرْوَ فَاجْتَمَعْنَا فِی الْجَامِعِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فِی بَدْءِ مَقْدَمِنَا فَأَدَارُوا أَمْرَ الْإِمَامَةِ وَ ذَکَرُوا کَثْرَةَ اخْتِلَافِ النَّاسِ فِیهَا فَدَخَلْتُ عَلَى سَیِّدِی علیه السلام فَأَعْلَمْتُهُ خَوَضَانَ النَّاسِ فِی ذَلِکَ فَتَبَسَّمَ علیه السلام ثُمَّ قَالَ یَا عَبْدَ الْعَزِیزِ جَهِلَ الْقَوْمُ وَ خُدِعُوا عَنْ أَدْیَانِهِم‏....

... الْإِمَامُ أَمِینُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ فِی خَلْقِهِ وَحُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَخَلِیفَتُهُ فِی بِلَادِهِ وَالدَّاعِی إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَالذَّابُّ عَنْ حُرَمِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ الْإِمَامُ هُوَ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ الْمُبَرَّأُ مِنَ الْعُیُوبِ مَخْصُوصٌ بِالْعِلْمِ مَوْسُومٌ بِالْحِلْمِ نِظَامُ الدِّینِ وَعِزُّ الْمُسْلِمِینَ وَغَیْظُ الْمُنَافِقِینَ وَبَوَارُ الْکَافِرِین‏...

 وَإِنَ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِکَ وَأَوْدَعَ قَلْبَهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَةِ وَأَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَلَا یُحَیَّرُ فِیهِ عَنِ الصَّوَابِ وَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَیَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ الْخَطَایَا وَالزَّلَلَ وَالْعِثَارَ وَخَصَّهُ اللَّهُ بِذَلِکَ لِیَکُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَشَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ«ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ».

عبد العزیز بن مسلم گوید در زمانى که امام على بن موسى الرضا علیه السلام در مرو بود، خدمت او رسیدیم، در آغاز ورودمان روز جمعه در مسجد جامع گرد آمدیم و موضوع امر امامت را در میان گذاشته و در اطراف آن به گفتگو پرداختیم، کسانى که حاضر بودند، اختلافات بسیارى را که در باره امامت یاد آور شدند، من به حضور سید خود امام رضا مشرف شدم و دیدگاه‌هاى مردم را در باره امامت به عرض او رسانیدم، آن حضرت لبخندى زد و فرمود: اى عبد العزیز بن مسلم این مردم نادانند و از دین خود فریب خورده‏اند...

امام، امین خدا است در میان خلقش و حجت او بر بندگانش و خلیفه او در بلادش‏ و دعوت‏کننده به سوى او و دفاع‏کننده از حقوق او است، امام از گناهان پاک و از عیب‌ها بر کنار است، به دانش مخصوص و به خویشتن‌دارى نشانه دار است، موجب نظام دین و عزت مسلمین و خشم منافقین و هلاک کافرین است...

هر گاه باریتعالى به خاطر امور بندگانش، شخصى را برگزیند، به او شرح صدر عطا کرده، چشمه‏هاى حکمت‏هاى را در قلب او جارى مى‌سازد و علم به او الهام مى‌نماید. پس از آن، ذاز جواب دادن عاجز نمى‌شود و از صدق و ثواب منحرف نمى‌شود.

امام معصوم و محفوظ است از گناه، قول و فعل او با درستى و صدق همراه و از خطاها و لغزشها ایمن است، خداوند این ویژگى‌ها را به  امام داده است تا بر بندگان او حجت و بر خلق او شاهد و گواه باشد و «این فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مى‏بخشد و خداوند صاحب فضل عظیم است‏».

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ص675 ـ 681، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ( التابعة ) لجماعة المدرسین ـ قم، 1405هـ؛

همو: الأمالی، ص773 ـ 778، تحقیق و نشر: قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة - قم، الطبعة: الأولى، 1417هـ؛

عیون اخبار الرضا (ع)، ج2 ص195 ـ 199، تحقیق: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات ـ بیروت، 1404هـ ـ 1984م؛

معانی الأخبار، ص96 ـ 101، ناشر: جامعه مدرسین، قم‏، اول، 1403 ق‏.

عصمت ائمه از زبان امام هادی علیه السلام

زیارت جامعه کبیره، از بهترین و پربارترین احادیثى است که مقام ائمه علیهم السلام را به صورت کامل توضیح داده است، در این زیارتنامه، چندین و چند بار به عصمت ائمه علیهم السلام اشاره شده است که ما به دو مورد آن اشاره مى‌کنیم. شیخ صدوق رضوان الله تعالى علیه در کتاب عیون اخبار الرضاء علیه السلام و من لایحضر و شیخ طوسى در کتاب تهذیب الأحکام، این زیارت نامه را نقل کرده‌اند:

حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَمُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِیُّ وَعَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ وَالْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُکَتِّبُ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیُّ وَأَبُو الْحُسَیْنِ الْأَسَدِیُّ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ الْمَکِّیُّ الْبَرْمَکِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِیُّ قَالَ قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام عَلِّمْنِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلًا أَقُولُهُ بَلِیغاً کَامِلًا إِذَا زُرْتُ وَاحِداً مِنْکُمْ فَقَالَ: إِذَا صِرْتَ إِلَى الْبَابِ فَقِفْ وَ اشْهَدِ الشَّهَادَتَیْنِ وَ أَنْتَ عَلَى غُسْل‏...

وَأَشْهَدُ أَنَّکُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِیُّونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُکَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقُونَ الصَّادِقُون‏....

عَصَمَکُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَآمَنَکُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَطَهَّرَکُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَأَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرَکُمْ تَطْهِیراً.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص609 ـ 617، ح3213، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم؛

عیون اخبار الرضا (ع)، ج1، ص305 ـ309، تحقیق: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات ـ بیروت، 1404هـ ـ 1984م؛

الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى460هـ)، تهذیب الأحکام، ج6، ص95 ـ 101، تحقیق: السید حسن الموسوی الخرسان، ناشر: دار الکتب الإسلامیة ـ طهران، الطبعة الرابعة،‌1365 ش.

علامه مجلسى رضوان الله تعالى علیه بعد از شرح این زیارتنامه مى‌گوید:

أقول: إنما بسطت الکلام فی شرح تلک الزیارة قلیلا وإن لم أستوف حقها حذرا من الإطالة لأنها أصح الزیارات سندا، وأعمها موردا، وأفصحها لفظا وأبلغها معنى، وأعلاها شأنا.

من (مجلسی) مى‌گویم: من در شرح این زیارت، زیاد سخن نگفتم و اگر حق آن را نتوانستم ایفا کنم، از ترس طولانى شدن سخن بود؛ چرا که این زیارت نامه، از نظر سند صحیح‌ترین زیارت، از نظر مورد گسترده‌ترین، از نظر لفظ فصیح‌ترین و از نظر معنا رساترین و از نظر ارزش برترین زیارت نامه است.

المجلسی، محمد باقر (متوفاى 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج99، ص145، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403هـ - 1983م.