احتیاط و غافل نبودن

_ لقمان را گفتند حکمت از که آموختی گفت از نابینایان که تا جای نبینند پای ننهند

   قدّم الخروجَ قبلَ الولوجُ مردیت بیازمای وانگه زن کن

تاثیرهمنشین

_ گِلی خوشبوی در حمام روزی رسید از دست محبوبی به دستم

بدو گفتم که مشکی یا عبیری       که از بوی دلاویز تو مستم

بگفتا من گِلی ناچیز بودم           و لیکن مدّتی با گل نشستم

کمال همنشین در من اثر کرد      وگرنه من همان خاکم که هستم

_

پسر نوح با بدان بنشست       خاندان نبوتش گم شد    سگ اصحاب کهف روزى چند    پى نیکان گرفت و مردم شد

_ زینهار از قرین بد، زنهار!_ وقنا ربنا عذاب النار

توبه

_هر گاه که یکی از بندگان گنه کار پریشان روزگار دست انابت به امید اجابت به درگاه خداوند برآرد ایزد تعالی در او نظر نکند بازش بخواند دگر باره اعراض کند بازش به تضرّع و زاری بخواند حق سبحانه و تعالی فرماید یا ملائکتی قَد استَحْیَیتُ مِن عبدی و لَیس لَهُ غیری فَقد غَفَرت لَهُ دعوتش را اجابت کردم و حاجتش بر آوردم که از بسیاری دعا و زاری بنده همی شرم دارم.  کرم بین و لطف خداوندگار گنه بنده کرده است و او شرمسار