چرا رسول خدا (ص) اینقدر همسر داشتند؟
دشمنان اسلام گاهى ازدواجهاى متعدّد پیامبر را بهانه قرار مىدهند و او را در نظر برخى از مردمِ بى اطلاع، اهل هوس معرّفى مىنمایند و تعداد ازدواجهاى او را زیر سؤال مىبرند، در حالى که پیامبر صلى الله علیه و آله از سنین جوانىِ خود تا پنجاه سالگى (حدود بیست و پنج سال) تنها با خدیجه زندگى کرد و در ابتداى ازدواج، پیامبر بیست و پنج ساله و خدیجه چهل ساله بود و ازدواج هم با پیشنهاد خدیجه انجام گرفت، خدیجه خواستگارهاى خود را چون مىدانست به خاطر وضع مالى به سراغش آمدهاند رد مىکرد.
پیشنهاد خدیجه از یک سو به خاطر شناخت امانت وصداقت حضرت محمّد بود و از سوى دیگر به خاطر خبرهایى بود که از عموى خود «ورقةبن نوفل» در مورد پیشگویىهاى پیامبران گذشته وبشارت ظهور محمّد وهمسرى خدیجه با او شنیده بود.
پیامبر صلى الله علیه و آله حدود بیست و پنج سال تنها با خدیجه زندگى کرد و از مال او جز در راه توحید و نجات مردم از ظلم و جهل و تفرقه استفاده نکرد و با اینکه بهترین دختران حاضر به ازدواج با او بودند او نمىپذیرفت؛
همسران دیگر پیامبر صلى الله علیه و آله همه بعد از خدیجه و پس از سن پنجاهسالگىِ پیامبر به ازدواج درآمدند آن هم نوعاً زنان سالخورده وشوهر از دست داده ویتیمدار بودند وزندگى با آنان عیش ولذّت نداشت، بلکه ریاضت به حساب مىآمد.
زنان پیامبر صلى الله علیه و آله داراى سلیقههاى گوناگونى بودند که هرگز زمینهاى براى رفاه باقى نمىگذارد. بعضى از این همسران، شوهرانشان را در جنگ با کفار از دست داده، بىسرپرست و یتیمدار بودند واگر به قبیله خود برمىگشتند او را به کفر برمىگرداندند و ازدواج پیامبر با آنها براى سرپرستى و پیشگیرى از چنین خطرهایى بود. نظیر ازدواج با «سوده» که پس از مهاجرت به حبشه شوهرش وفات کرد و بدون سرپرست ماند.
«امّ السلمه» زن دیگر پیامبر صلى الله علیه و آله بود که هم پیر بود و هم یتیمدار.
«زینب» دختر عمّه رسول خدا صلى الله علیه و آله زن دیگر آن حضرت است که ابتدا همسر زید بود ولى این ازدواج دوام نیاورد و به طلاق کشیده شد و پیامبر صلى الله علیه و آله به فرمان خدا با زینب ازدواج کرد تا یک روش غلط از بین ببرد و آن روش باطل این بود که در جاهلیّت، ازدواج با زن فرزند خوانده را ممنوع مىدانستند و چون زید پسر خوانده پیامبر صلى الله علیه و آله بود، طبق رسوم جاهلیّت نباید پیامبر صلى الله علیه و آله همسر طلاق گرفته او را به عقد خود در آورد اما خداوند فرمان ازدواج داد تا این روش غلط به دست خود پیامبر کوبیده شود.
«جویریه» یک زن اسیر بود که پیامبر با او ازدواج کرد و مسلمانان به احترام پیامبر با اسیران مهربانتر شدند وبسیارى از آنان را آزاد نمودند.
به خاطر پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیرى از کارشکنىهاى آنان و حفظ سیاست داخلى، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با عایشه، حفصه، امّ حبیبه، صفیّه و میمونه ازدواج کرد. « صفیّه دختر رئیس قبیله بنىالنّضیر از قبایل مهم یهود بوده و همین که اسیر شد پیامبر صلى الله علیه و آله با ازدواج با او، با یک قبیله بزرگ طرح خویشاوندى ریخت»
کوتاه سخن آنکه اکثر زنهاى پیامبر صلى الله علیه و آله بیوه بودند و دوران جوانى و نشاطشان گذشته بود و هر کدام یکى دوبار ازدواج کرده و یتیم دار بودند و ازدواج پیامبر صلى الله علیه و آله با آنان بعد از سن پنجاه سالگى بود که پیامبر نام و نشانى پیدا کرده بود و بهترین دختران حاضر به ازدواج با او بودند و این خود بزرگترین دلیلى است که ازدواجهاى رسول خدا روى مصالح و اهداف مقدس بوده و هرگز تهمت هوسرانى و غیره به پیامبر صلى الله علیه و آله نمىچسبد.
اضافه بر اینها، پیامبر با داشتن زنان متعدّد اکثر شب را با خدا خلوت مىکرد تا حدّى که فرمان آمد: «کمى بخواب». « مزّمل، آیه 2 و 3» این ما هستیم که با داشتن یک همسر خدا را فراموش مىکنیم. تعدّد همسر اگر جلو رشد، معنویّت، جهاد، عبادت و رسیدگى به وضع جامعه و دردمندان را نگیرد و اگر به آنان بى عدالتى نشود بلکه سبب سرپرستى و مایه عزّت و نجات آنان بشود هیچ مانع عقلى در کار نیست. اگر گاهى تعدّد همسر در نظرها بد جلوه مىکند به یکى از چند دلیل است:
1- مرد حق همسران را عادلانه نمىپردازد.
2- هدف مرد از تعدّد همسر، هوسبازى است نه اهداف مقدّس.
3- استعدادهاى دیگر مرد، تنها صرف زن دارى مىشود.
ولى اگر تعدّدى بود و موانع فوق نبود اشکالى نخواهد داشت صرف نظر از اینکه در طول تاریخ، معمولًا آمار زنان بى شوهر از مردان بىهمسر به مراتب بیشتر است، راه دور نرویم در همین کشور خودمان چندین هزار مرد زن دار شهید شدند که زنان آنان بیوه هستند. بگذریم که عدّهاى از آنان به هر دلیل مایل به ازدواج نیستند اما نمىتوان نیاز طبیعى و عاطفى و اجتماعى دستهدیگر را نادیده گرفت. این از یک سو، از سوى دیگر یتیمان به سرپرست نیاز دارند. بنابراین اصل طرح تعدّد همسر اشکال ندارد لکن عوارضى دارد که آن عوارض و هوسبازىها و بى عدالتىها از یک سو و توقّعات نابجاى بعضى از زنان از سوى دیگر مسأله را به صورت حادّى درآورده است.