انگیزه‏هاى انکار معاد

1- گریز از مسئولیّت‏

قرآن مى‏فرماید: «یُریدُ الانسانَ لِیَفجُرَ امامَه یَسئَلُ أیّانَ یَومُ القیامَة» گاهى انسان مى‏خواهد از درخت یا زمینى در بیابان استفاده کند، وجدان اخلاقى و روح تقوا به او مى‏گوید: این کار را نکن که صاحبش راضى نیست. او براى اینکه سر وجدان خود کلاهى بگذارد و راه را براى استفاده خود باز کند. مى‏گوید: این زمین و درختان که مالک ندارند.یا مثلًا وقتى مى‏خواهد کسى را غیبت کند مى‏گوید: فلانى به قدرى شخص ناروایى است که اساساً غیبت ندارد، تا بدین وسیله بتواند هرچه دلش مى‏خواهد نثار او کند.گاهى براى توجیه نگاه به نامَحرم مى‏گوید: همه خواهر و برادریم.گاهى که مى‏ترسد امر به معروف و نهى از منکر انجام دهد و یا با طاغوت درگیر شود، مى‏گوید: باید تقیهّ کرد.گاهى که قاطعیّت کافى ندارد، مى‏گوید: باید با مردم مدارا نمود.

2- عدم ایمان به قدرت و علم خدا

* «اذا ضَللنا فِى الارضِ ءانّا لَفِى خَلقٍ جَدید»  آیا هر گاه ما مرده و پوسیده شدیم و ذرّات بدن ما در زمین پراکنده و گم شد، دوباره آفریده مى‏شویم؟!

* «ءاذا کنّا تُراباً ءانّا لَفِى خَلقٍ جَدید» آیا هر گاه ما بعد از مرگ پوسیده و خاک شدیم باز هم زنده مى‏شویم؟!

رسول‏خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «اذا رأیتُم الرَّبیعَ فَاکثروا ذکر النُّشور»  هر گاه فصل بهار را مشاهده مى‏کنید زیاد به یاد قیامت و زنده شدن بعد از مرگ خودتان باشید.آیات قرآن هم مکرّر این مسأله را دنبال مى‏کند که زنده شدن مردگان چیزى است‏مثل زنده شدن زمین و درختان. قرآن براى مخالفان مى‏فرماید متلاشى و بهم پیوستن از اصل آفریدن آسان‏تر است (گر چه براى خدا هیچ کارى، مشکل نیست).

3- آگاهى نداشتن به زمان قیامت‏

بهانه دیگر مخالفان معاد این است که زمان قیامت چه وقت است؟در قرآن مى‏خوانیم که پس از شنیدن جواب‏هایى از رسول خدا صلى الله علیه و آله به جاى قبول کردن با تعجّب و مسخره سر خود را تکان داده و مى‏گفتند: «و یَقولون مَتى‏ هو»  قیامت چه وقت است؟ غافل از آنکه زمان وقوع قیامت را جز خدا کسى نمى‏داند

4- زنده کردن مردگان‏

از بهانه‏هاى منکران معاد این است که به پیامبر صلى الله علیه و آله مى‏گفتند: «قالوا ائتُوا بآبائنا»  اگر خداوند مردگان را زنده مى‏کند پس تو همین الآن پدران ما را زنده کن! و یا مى‏گفتند: «فَاتوا بِآبائنا ان کنتم صادقِین»  اگر شما راست مى‏گویید که قیامتى هست، پس پدران ما را زنده نمایید!

خداوند در پاسخ کسانى که زنده شدن مردگان را کار محال و ناشدنى مى‏پندارند چنین مى‏فرماید:

 «أوَلَم یَروا انّ اللّه الّذى خَلَق السّموات و الارضَ قادِرٌ على أن یَخلُقَ مِثلَهم و جَعَل لهم أجلًا لاریبَ فیه فأبَى الظالمون الّا کفوراً»

5- مررگ، پایان قدرت خدا و نیستى‏

آ-منکران معاد مى‏گویند: مردن، یعنى تمام شدن قدرت خدا و پیروزى عوامل مرگ بر اراده خدا، در حالى که مردن نیز از مقدّرات الهى و تحت اراده و قدرت خداوند است. قرآن مى‏فرماید: «نَحن قَدّرنا بَینکُم الموتَ و ما نَحنُ بِمَسبوقِین»  ما خودمان مرگ را در میان شما مقدّر نمودیم و هیچ عاملى در هستى بر ما پیروز نشده و سبقت نمى‏گیرد. آنان مى‏گویند: مردن، یعنى نیستى و فانى شدن! غافل از آنکه نیستى که آفریدن نمى‏خواهد. چنانکه در قرآن مى‏خوانیم: «خَلَق الموتَ و الحَیاة»  خداوند هم مردن و هم زندگى و حیات را آفرید.بنابراین مرگ نیستى نیست، بلکه انتقال از منزلى به منزل دیگر است.

ب-جالب اینکه قرآن از مردن، 14 مرتبه با واژه «تَوفىّ‏» که به معناى تحویل گرفتن است نام مى‏برد، یعنى با مردن، شما نابود نمى‏شوید بلکه ما داده خود را بدون کم و کاست پس گرفته و موقّتاً تحویل مأموران خودمان مى‏دهیم.

ج-رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز فرمودند: گمان نبرید که با مرگ نابود مى‏شوید، بلکه ازخانه‏اى به خانه دیگر کوچ مى‏نمایید.