آیا وجود افراد ناقص الخلقه که عمرى در رنج به سر مىبرند و گاهى مورد اهانت قرار مىگیرند با عدل خدا سازگار است؟
(جواب اصلی این شبهه در مقاله ای تحت عنوان (چرا خدا به بعضی نعمتی را داده و به بعضی نداده است؟) در همین وبلاگ آمده است)
اما پاسخ مختصر:چنانکه گذشت، عامل بسیارى از ناگوارىها خود ما هستیم. افراد ناقصالخلقه هم از مصادیق همین سهل انگارىها هستند، این والدین هستند که باید مسایل بهداشتى و روانى را مراعات کنند، ولى گاهى سهلانگارى مىکنند و نوزاد ناقص متولّد مىشود. خوشبختانه در روایات پیشوایان معصوم ما به این مسایل توجّه شده و تذکراتى در مورد شرایط و زمانِ آمیزش داده شده است، به امید آنکه براى خواهران و برادران در آستانه تشکیل خانواده کلاسهایى گذارده شود که وظایف اسلامى و حقوق هر یک و تربیت فرزند و مسایل آمیزش و سایر احکام اسلام تدریس شود.
در اینجا این سؤال مطرح مىشود که در این میان گناه آن کودک ناقصالخلقه چیست؟
پاسخِ ما تنها یک جمله است و آن اینکه گناه خدا چیست؟ اگر نوزاد بىتقصیر است، خدا هم منزّه است، مقصّر واقعى والدین هستند که خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته زمینه تولد چنین فرزندى را فراهم آوردهاند و قرار نیست که خداوند مأمور اصلاح خرابکارىهاى ما باشد.
اگر من سنگى به سوى شما پرتاب کردم وپیشانى شما شکست نه شما گناهکارید نه خدا؛ گناه از من است که سنگ زدم لکن سختى و درد این گناه را شما تحمّل مىکنید، والدین کوتاهى کردهاند ولى بار آن را فرزند مىکشد.
اگر شما خمیر شور یا تلخى را نزد نانوا ببرید و او نان شور یا تلخ به شما تحویل دهد، آیا مىگویید نانوا ظالم است؟
اگر شما تخم هندوانه کاشتید و هندوانه برداشتید جاى اعتراضى باقى مىماند؟
هر غذا و روحیّهاى داراى آثارى طبیعى و ذاتى است که گریز از آن مستلزم به هم خوردن قوانین طبیعى است، هر تخمى میوهاى و هر نطفهاى نتیجهاى دارد که توقّع خلاف آن غلط است.
ممکن است بگویید: والدین خبر نداشتند که این عمل در فلان شرایط آثار سویى روى نوزاد مىگذارد؟
پاسخ آن است که دانستن یا ندانستن والدین در خاصیّت طبیعى اشیا اثر ندارد.
اگر ما ندانیم که سیمى برق دارد و دست به آن بگذاریم دچار برق گرفتگى خواهیم شد. برق صبر نمىکند تا ببیند اگر ما بىاطلاعیم به ما کار نداشته باشد.
بنابراین، در این موارد پدر و مادر گناه عمدى نکردهاند امّا آثار طبیعى و وضعى عمل در جاى خود محفوظ است. در غیر این صورت نظام علّت و معلولى بهم مىخورد.