حلم،فروبردن خشم،صبر کردن

_ امیرمؤمنان على (ع) فرمود:لَیْسَ الْحَلیمُ مَنْ عَجَزَ فَهَجَمَ وَ إذا قَدَرَ اِنْتَقَمَ. إنَّمَاالْحَلیمُ مَنْ إذا قَدَرَ عَفا، وَکانَ الْحِلْمُ غالِبا علی کُلِّ أَمْرِهِ

_رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله :بُعِثْتُ للحِلْم مَرْکَزا ، و للعِلْمِ مَعْدِنا ، و للصَّبرِ مَسْکَنا

_علی علیه السلام فرمودند : ان لم تکن حلیماً فتحلّم فانه قلّ من تشبّه بقوم الا اوشک ان یصیر منهم.

_تعابیری چون خصلت ممتاز  تمام العقل نور، حجاب آفات  رأسُ الرِّئاسَةِ بیانگر فضیلت و أهمیّت این سجیّه اخلاقی می باشد. .  

_در ارزش و ارجمندی حلم این بس که امام رضا علیه السلام حلم را شرط برای عبادت معرفی می کند قال: سمعت الرضا علیه السلام یقول:لَا یَکُونُ الرَّجُلُ عَابِداً حَتَّى یَکُونَ حَلِیماً وَ إِنَّ الرَّجُلَ کَانَ إِذَا تَعَبَّدَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ لَمْ یُعَدَّ عَابِداً حَتَّى یَصْمُتَ قَبْلَ ذَلِکَ عَشْرَ سِنِین ویژگیهای شخص حلیم

_امام صادق علیه السلام فرمود:المُؤمِنُ حلیمٌ

_قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ(علیه السلام)حَسْبُ الْمَرْء... وَمِنْ حِلْمِهِ تَرْکُهُ الْغَضَبَ عِنْدَ مُخَالَفَتِه

_بدی را بدی سهل باشد جزا     اگر مردی احسن الی من اسا

_قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ(علیه السلام)من غاظک بقبح السفه علیک فغظه بحسن الحلم عنه .اهل انتقام نیست.در حلم، صبر و مقاومت و خودنگه داری نهفته است

_امیرمؤمنان على (ع) فرمود:لَیْسَ الْحَلیمُ مَنْ عَجَزَ فَهَجَمَ وَ إذا قَدَرَ اِنْتَقَمَ. إنَّمَاالْحَلیمُ مَنْ إذا قَدَرَ عَفا، وَکانَ الْحِلْمُ غالِبا علی کُلِّ أَمْرِهِ

_متاب ای پارسا روی از گنه کار     به بخشایندگی در وی نظر کن

_شخص حلیم دیگران را تحمّل می کند قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ(علیه السلام)الحلیم من احتمل إخوانه

و کمال الحلم کثرة الاحتمال

_قَالَ رَسُولُ اللَّه:َ أَحْلَمُ النَّاسِ مَنْ فَرَّ مِنْ جُهَّالِ النَّاس

_قَالَ زَیدُ بْنُ صُوحَانَ الْعَبْدِی:یاأَمِیرَ الْمُومِنِینَ أَی الْخَلْقِ أَقْوَى قَالَ الْحَلِیمُ

_قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام):الْحِلْمُ سِرَاجُ اللَّهِ یسْتَضِیءُ بِهِ صَاحِبُهُ إِلَى جِوَارِهِ وَ لَا یکونُ حَلِیماً إِلَّا الْمُویدُ بِأَنْوَارِ الْمَعْرِفَةِ وَ التَّوْحِیدِ وَ الْحِلْمُ یدُورُ عَلَى خَمْسَةِ أَوْجُهٍ أَنْ یکونَ عَزِیزاً فَیذِلَّ أَوْ یکونَ صَادِقاً فَیتَّهَمَ أَوْ یدْعُوَ إِلَى الْحَقِّ فَیسْتَخَفَّ بِهِ أَوْ أَنْ یوذَى بِلَا جُرْمٍ أَوْ أَنْ یطْلُبَ بِالْحَقِّ وَ یخَالِفُوهُ فِیهِ فَإِذَا آتَیتَ کلًّا مِنْهُمَا حَقَّهُ فَقَدْ أَصَبْتَ

حلم و فروبردن خشم

امیر مؤمنان علیه السّلام فرمود:الْحِدَّةُضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا یَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ یَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْکَمُ

_ واژه «کظم » درلغت به معنی بستن سر مشکی است که پر از آب شده است و به طورکنایه، در مورد کسانی به کار می رود که از خشم و غضب پر شده اندو نزدیک است که منفجر شوند و عکس العمل تندی نشان دهند. در این هنگام حالت خویشتن داری همچون بند محکم، سر مشک غضب را می بنددو از طغیان آن جلوگیری می نماید.

دومین صفت پرهیزکاران بعد از انفاق برشمرده شده است

حضرت امیر (ع) می فرماید:اَفضَلُالحِلمِ کَظمُ الغَیظِ وَمِلکُ النَفسِ عنِ القُدرَة

سُئِل امیرالمؤمنین (ع): اىّ الخلق اقوى؟ قال: «الحلیم». و سُئل: من احلم الناس؟ قال: «الذى لا یغضب»

اگر آدمی بر این قوّه غضبیه که چون آتشی تمامی وجود او را در بر می گیرد و انسان را به هلاکت می کشاند غلبه کند و خشم خود را فرو برد وصف زیبای حلیم و بردبار در موردش صدق خواهد کرد 

لقمان علیه السلام :لا یُعْرَفُ الحَلیمُ إلاّعِندَ الغَضَبِ

ائمه علیهم السلام مظاهر تامّ حلم الهی

_خداوند متعال می فرماید :وَ مِنهُْمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبىِ َّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیر لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکم _وَ إِنَّکَ لَعَلىَ خُلُقٍ عَظِیم انس بن مالک می گوید: من در محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)بودم، عبایی که حاشیه غلیظی داشت بر دوشش بود، یک نفراعرابی(عرب های بادیه نشین)نزد آن حضرت آمد و عبای او را گرفت ومحکم کشید، به طوری که حاشیه آن عبا، گردن آن حضرت را خراشید،سپس گستاخانه گفت: ای محمد، از مال خدا که در نزد تو هست، براین دو شترم بار کن تا ببرم، چرا که این اموال نه مال تو است ونه مال پدرت.پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)اندکی سکوت کرد و سپس فرمود: مال، مال خدا است و من بنده خدا هستم. آنگاه افزود: ای اعرابی، آیا آسیبی که به من رساندی به تو برسانم؟اعرابی گفت: نه. پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)فرمود:چرا؟ اعرابی عرض کرد: زیرا تو بدی را با بدی پاسخ نمی دهی، بلکه آن را با خوبی دفع می کنی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)ازاین سخن خندید و سپس دستور داد تا بر یکی از شتران او جو و بردیگر خرما بار کردند و به او دادند.

_ در زندگی امیرمومنان علی(علیه السلام)آمده که در عصر خلافتش،روزی خطاب به جمعیت فرمود: آنچه سوال دارید از من بپرسید، هرسوالی که مربوط به پایین تر از عرش باشد پاسخ می دهم و چنین ادعایی را بعد از من جز دروغگو نمی کند. در این هنگام مردی بلندقامت در گوشه مجلس برخاست، درحالی که کتابی در گردنش آویزان بود و گویی از عرب های یهود بوده با صدای بلند با کمال گستاخی،خطاب به علی (علیه السلام)گفت: ای مدعی چیزی که نمی دانی، و پیشی گیرنده نابجا من از تو سوال هایی می کنم که از جواب آنهادرمانده شوی.در این هنگام جمعی از شیعیان و دوستان علی(ع)برخاستند تا به او حمله کرده و او را تنبیه کنند. حضرت علی(علیه السلام)آنها رابه شدت از این کار بازداشت و فرمود: رهایش کنید، شتابزدگی وتندی و خشم را از خود دور نمایید. با این کارها حجت های خدا برمردم تمام نشده و براهین الهی آشکار نخواهد گردید. آنگاه باکمال حلم و بزرگواری به آن مرد روکرد و فرمود: هر سوالی که داری بپرس او سوال های خود را مطرح کرد و حضرت علی(علیه السلام)به همه آنها پاسخ داد. او شیفته علم و حلم علی(علیه السلام)شد و اشعاری در مدح علی(ع)سرود و خواند و آن حضرت راصاحب علم و راهنمای گمراهان و رادمرد کمال و ارزش های والای انسانی خواند.

_همچنین در زندگی آن حضرت آمده است: روزی شخصی در محضر آن حضرت به «قنبر» غلام آن بزرگوار ناسزا گفت. قنبر می خواست پاسخ او را بدهد. امیرمومنان علی(علیه السلام)قنبررا صدا زد و فرمود:«مهلا یا قنبر، دع شاتمک...

_خصلت حلم امام حسن (ع) در حدی بود که مروان یکی از دشمنان پرکینه خاندان رسالت، که امام حسن (ع) را بسیار رنج داد و آزرد، گفت: "این کارها را با کسی انجام دادم که حلم و خویشتن داری او با کوه ها برابری می کند

_پیر مردی ناآگاه از اهالی شام در مدینه، امام حسن (ع) را سوار بر مرکب دید، آنچه توانست از آن حضرت بدگویی کرد، وقتی که فارغ شد، امام حسن (ع) کنار او آمد، و بدو سلام کرد، و در حالی که لبخندی بر چهره داشت به او فرمود: "ای پیرمرد! گمانم غریب هستی، و گویا اموری بر تو اشتباه شده، اگر از ما درخواست رضایت کنی از تو خوشنود می شویم، اگر چیزی از ما بخواهی به تو عطا می کنیم، اگر از ما راهنمایی بخواهی تو را راهنمایی می کنیم، اگر کمک برای باربرداری از ما بخواهی، بار تو را برمی داریم، اگر گرسنه باشی تو را سیر می نماییم، اگر برهنه باشی، تو را می پوشانیم، اگر نیازمند باشی تو را بی نیاز می کنیم، اگر گریخته باشی به تو پناه می دهیم. اگر حاجتی داری آن را ادا می نماییم، اگر مرکب خود را به سوی خانه ما روانه سازی، و تا هر وقت بخواهی مهمان ما باشی، برای تو بهتر خواهد بود، زیرا ما خانه آماده و وسیع، و امکانات بسیار داریم."هنگامی که آن پیر ناآگاه این گفتار مهرانگیز نشات گرفته از حلم و صبر انقلابی امام حسن (ع) را شنید، آن چنان دگرگون شد که اشک از چشمانش جاری گردید و گفت: "گواهی می دهم که تو خلیفه خدا در زمینش هستی، خداوند آگاه تر است که مقام رسالت خود را در وجود چه کسی قرار دهد، تو و پدرت مبغوض ترین افراد در نزد من بودید، ولی اینک تو محبوب ترین انسان ها در نزد من هستی!"سپس او به خانه امام حسن (ع) وارد شد، و مهمان آن بزرگوار گردید، و پس از مدتی در حالی که قلبش سرشار از محبت خاندان رسالت بود، از محضر امام حسن (ع) بیرون رفت.

_امام صادق علیه السلام می فرماید : انّا أهل بیتٍ مروّتنا العفو عمّن ظلمنا