صحنه‏هایى از کمک خواستن جهنمیان در قرآن

الف: استمداد از مؤمنان‏

_گناهکاران در قیامت در چند نوبت از مؤمنین استمداد مى‏نمایند، یک جا مى‏گویند: «انظُرُونَا نَقتَبِسْ مِن نُورِکُم قِیلَ ارجِعُوا وَرائَکُم فَالْتَمِسُوا نُوراً»  نگاهى به ما کنید تا ما از نورى که نتیجه عمل شما در دنیاست بهره‏مند شویم، ولى جواب منفى مى‏شنوند وبه آنان گفته مى‏شود: برگردید به دنیا و از آنجا نور بخواهید.

گناهکاران مى‏گویند: «ألَم نَکُن مَعَکُم»  آیا ما در دنیا (در یک روستا، شهر، کارخانه، بازار، اداره و ...) با شما نبودیم؟

مى‏گویند: چرا، جسم ما در یکجا بود، ولى خط فکرى ما، عملکرد و اهداف و رهبر و شیوه زندگى ما دوگونه بود.

_ در صحنه دیگر گناهکاران از بهشتیان چنین استمداد مى‏کنند: «افِیضُوا عَلَینَا مِنَ المَاءِ أو مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ قالُوا انّ اللّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الکافِرِینَ» اى اهل سعادت! کمى از آب‏ها یا آنچه خدا نصیب شما کرده به ما نیز بدهید، ولى باز جواب منفى مى‏شنوند و مى‏گویند: خداوند نعمت‏هاى بهشت را بر کافران حرام کرده است.

ب: استمداد از مجرمان‏

بیچاره گناهکار که هر چه استمداد از خوبان مى‏کند به جایى نمى‏رسد، تا بالاخره به فکر مى‏افتد که گناه خود را به دوش این و آن اندازد،

_  به افرادى مى‏گوید: «لَولا انتُم لَکُنّا مُؤمِنِینَ» ولى پاسخى که مى‏شنوند این است: «أنَحنُ صَدَدنَاکُم»

_ گاهى مى‏گویند: «اطَعنَا سَادَتَنا وَ کُبَرائَنا فَاضَلُّونَا السَّبِیلا» ، «رَبَّنا آتِهِم ضِعفَینِ مِنَ‏العَذابِ» ، ولى خداوند مى‏فرماید: «لِکُلّ ضِعْفٌ» نه تنها عذاب بزرگان دو برابر است، (زیرا هم کج رفتند و هم دیگران را به کج‏روى کشاندند،) بلکه عذاب شما هم دو برابر است، زیرا شما هم در واقع دو گناه انجام داده‏اید: یکى اینکه کج رفتید، دیگر اینکه با پیروى خود از رهبران فاسد، آن ستمگران را نیز تأیید و تشویق کردید، پس هم مرتکب گناه انحراف شده‏اید و هم مرتکب گناه تشویق ظالم.

_گناهکاران به رهبران خود مى‏گویند: «فَهَل انتُم مُغنُونَ عَنّا»  ما که عمرى پاى پرچم شما و بله قربان‏گو و تسلیم بى‏چون و چراى شما در دنیا بودیم، آیا امروز شما مى‏توانید درد ما را دوا و عذاب را از ما برطرف کنید؟! رهبران فاسد مى‏گویند: «انّا کُلٌّ فِیهَا» مگر نمى‏بینید که ما خودمان نیز در بلاها گرفتاریم.

قرآن نمونه‏هاى جالبى مانند همسر فرعون و همسر حضرت نوح و لوط را نقل مى‏کند که همسر فرعون با اینکه تنها بود و در خانه فرعون و سرسفره و نان‏خور و مقهور نظام او بود، ولى با اراده محکم‏تر از آهن خود، نه فرعون را پذیرفت و نه مقام و طلا و دربار و کاخ او توانست در روحیه او اثر بگذارد و همچنان که در کاخ بود، به فکر کوخ بود و در رژیم طاغوت، هوادار سرسخت رهبر آسمانى خود حضرت موسى بود، برعکس همسر نوح و لوط با اینکه سرسفره وحى تغذیه مى‏شدند و بیشترین تعلیمات براى آنها بود، چون نخواستند حق را بپذیرند، از آن سرباز زده ونپذیرفتند.

ج: استمداد از شیطان‏

گناهکار در قیامت با ناله و نفرین به فکر مى‏افتد تا گناه خود را به دوش شیطان اندازد فَلاتَلُومُونِى وَ لُومُوا انفُسَکُم» «الّا أن دَعَوتُکُم فَاستَجَبتُم لِى» «اذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّرُوا» «فَهُوَ لَهُ قَرِین»«مَا کانَ لِى عَلَیکُم مِن سُلطانٍ» «لَیسَ لَهُ سُلطانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنوا»

د: استمداد از مأموران جهنّم‏  «وَقَالَ الَّذِینَ فِى النّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُم یُخَفّفْ عَنّا یَوماً مِنَ العَذابِ»  فرشتگان هم جواب منفى مى‏دهند و مى‏گویند: «أ وَ لَم تَکُ تَأتِیکُم رُسُلُکُم بِالبَیّناتِ ...»

ه: استمداد از خداوند

«رَبَّنا اخرِجنَا مِنهَا فَانْ عُدنَا فَانّا ظالِمُونَ» «قَالَ اخسَئُوا فِیهَا وَ لاتُکَلّمُونَ»

پاسخ منفى، بازتاب عمل خود انسان‏

شاید به فکر بعضى این چنین بیاید که منصفانه نیست که گناهکار این همه استمداد کند و آنطور دست ردّ به سینه‏اش زده شود، ولى این قضاوت عجولانه است، زیرا اگر کمى به عقب برگردیم مى‏بینیم که این گناهکار هم دست ردّ به سینه قرآن، پیامبران، امامان، علما و تمام راهنمایانش زده و آن طرد بازتاب و نتیجه همان لجاجت‏هاى اوست.

او با هر کسى سخن گفت، ولى در برابر خدا نمازى نخواند، به هر تار عنکبوتى تکیه کرد، ولى به قدرت خدا توکّل نداشت، از هر شخصى در برابر هر کارى تشکّر مى‏کرد، ولى آن همه نعمت‏ها دل او را با خدا گرم نکرد، با داشتن ده‏ها و صدها دلیل روشن براى فاسد بودن فلان رهبر یا دوست، به خاطر چند روز کامیابى و هوسرانى دست از اطاعت او برنداشت، و خلاصه تمام طرد و پاسخ‏هاى منفى به مجرمان در قیامت، نتیجه همان دست‏ردّ وطردى است که آنها در دنیا نسبت به اسلام و قرآن و اولیاى خدا داشته‏اند.