مدح مردم آخرالزمان
عجیب ترین و بزرگ ترین مردم:
قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله و سلّم یَا عَلِیُّ أَعْجَبُ النَّاسِ إِیمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ ثَوَاباً قَوْمٌ یَکُونُونَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَّبِیَّ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَیَاض
یا علىّ ! عجیبترین مردم از جهت ایمان، و عظیم ترین ایشان از جهت یقین گروهى هستند که در آخر الزمان زیست میکنند، زیرا ایشان به دیدار پیامبر نپیوستهاند، و حجّت از ایشان غائب است، ولى ایشان به نوشتهاى(کتابهای روایات معصومین) ایمان آوردهاند.من لا یحضره الفقیه ، شیخ صدوق(381 هق ) ، ج 4 ، ص 366 .
برادران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم در آخرالزمان:
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلّم ذَاتَ یَوْمٍ وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ اللَّهُمَّ لَقِّنِی إِخْوَانِی مَرَّتَیْنِ فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ أمَا نَحْنُ إِخْوَانُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَا إِنَّکُمْ أَصْحَابِی وَ إِخْوَانِی قَوْمٌ فِی آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا وَ لَمْ یَرَوْنِی لَقَدْ عَرَّفَنِیهِمُ اللَّهُ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُخْرِجَهُمْ مِنْ أَصْلَابِ آبَائِهِمْ وَ أَرْحَامِ أُمَّهَاتِهِمْ لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِیَّةً عَلَى دِینِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ کَالْقَابِضِ عَلَى جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَى یُنْجِیهِمُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَة
ابو بصیر و او از امام محمد باقر علیه السّلام روایت نموده که پیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله روزى در جمعى از اصحاب خود دو بار فرمود: خداوندا! برادران مرا به من بنمایان. اصحاب عرض کردند: یا رسول اللَّه! مگر ما برادران شما نیستیم؟ فرمود: نه! شما اصحاب من میباشید، برادران من مردمى در آخر الزمان هستند که به من ایمان مىآورند، با این که مرا ندیدهاند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پیش از آن که از صلب پدران و رحم مادرانشان بیرون بیایند، به من شناسانده است. ثابت ماندن یکى از آنها بر دین خود، از صاف کردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلمانى، دشوارتر است. و یا مانند کسى است که پارهاى از آتش چوب درخت «غضا» را در دست نگاه دارد. آنها چراغهاى شب تار میباشند، پروردگار آنان را از هر فتنه تیره و تارى نجات میدهدبحار الأنوار ، علامه مجلسی ، ج 52 ، ص 124.
مردم آخرالزمان دقیق و متعمّق:و یا به این روایتی که به دقّت و تعمّق مردم آخر الزمان اشاره دارد توجّه نمائید:
سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام عَنِ التَّوْحِیدِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآیَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِیدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِکَ فَقَدْ هَلَک
از امام چهارم علیه السلام راجع به توحید پرسش شد، فرمود: خداى عزّوجلّ دانست که در آخر الزمان مردمى محقِّق و موشکاف آیند.از این رو سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و آیات سوره حدید را که آخرش «وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» است نازل فرمود، پس هر که براى خداشناسى غیر از این جوید هلاک است.توحید صدوق، ص 283، باب40، باب أدنى ما یجزئ من معرفة التوحید
رافضه در آخرالزمان:
حدّثنا الحسن بن علیّ بن محمّد بن علیّ بن موسى عن علیّ بن موسى بن جعفر عن أبیه عن جعفر بن محمّد قال: حدّثنی أبی محمّد بن علیّ قال: حدّثنی أبی علیّ بن الحسین قال: حدّثنی أبی الحسین بن علیّ؟ قال: قال أمیر المؤمنین علیه السّلام: قال لی رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله: رأیت لیلة أسری بی إلى السّماء قصورا من یاقوت أحمر و زبرجد أخضر و درّ و مرجان و عقیقا، بلاطها المسک الأذفر و ترابها الزّعفران، و فاکهة و نخل و رمّان، و حور و خیرات حسان، و أنهار من لبن و أنهار من عسل تجری على الدّرّ و الجوهر،و قباب على حافّتی تلک، و غرف و خیام و خدم و ولدان، و فرشها الإستبرق و السّندس و الحریر و فیها أطناب، قلت: یا حبیبی جبرئیل لمن هذا القصور و ما شأنها؟ فقال لی جبرئیل: فهذه القصور و ما فیها خلقها اللّه و حملها أضعافا مضاعفة لشیعة أخیک علیّ و خلیفتک بعدک على أمّتک، و هم یدعون فی آخر الزّمان باسم یوذیه غیرهم، یسمّون الرّافضة، و إنّما هو زین لهم، لأنّهم رفضوا الباطل و تمسّکوا بالحقّ، و هم السّواد الأعظم، و لشیعة ابنه الحسن من بعده، و لشیعة أخیه الحسین من بعده، و لشیعة ابنه علیّ بن الحسین من بعده، و لشیعة ابنه محمّد بن علیّ من بعده، و لشیعة ابنه جعفر بن محمّد من بعده، و لشیعة ابنه موسى ابن جعفر من بعده، و لشیعة علیّ بن موسى من بعده، و لشیعة ابنه محمّد بن علیّ من بعده، و لشیعة ابنه علیّ بن محمّد من بعده و لشیعة ابنه الحسن بن علیّ من بعده، و لشیعة ابنه محمّد المهدیّ من بعده، یا محمّد فهؤلاء الأئمّة من بعدک أعلام الهدى و مصابیح الدّجى، شیعتهم جمیع ولدک و محبّیهم شیعة الحقّ و موالی اللّه و موالی رسوله، رفضوا الباطل و اجتنبوه، و قصدوا الحقّ و اتّبعوه، یتولّونهم فی حیاتهم و یزورونهم من بعد وفاتهم، متناصرین لهم قاصدین على محبّتهم، رحمة اللّه علیه إنّه غفور رحیم .
از حسن بن على از حضرت على بن موسى الرضا علیه السّلام از پدرش از حضرت صادق علیه السّلام از پدرش محمد بن على از پدرش على بن الحسین از پدرش حسین بن على از امیر المؤمنین علیهم السّلام حدیث کند که فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله به من فرمود: شبى که مرا به آسمانها بردند قصرهایى دیدم که از یاقوت سرخ و زبر جد سبز و درّ و مرجان و طلاى خالص بود، کاه گل آنها از مشک خوشبو و خاکش از زعفران، و داراى میوه و نخل خرما و انار بود، و حوریه و زنهاى زیبا و نهرهاى شیر و عسل که بر روى درّ و جواهر مىگذشت و در کنار آن دو نهر خیمهها و غرفههایى بنا شده بود و در آنها خدمتکارها و پسرانى بودند، و فرشهایش از استبرق و سندس و حریر بود و طنابهایى در آنها بود؛ گفتم: اى حبیب من جبرئیل این قصرها از آن کیست؟ و قصه آنها چیست؟ جبرئیل گفت: این قصرها و آنچه در آن است و چندین برابر آن مخصوص شیعیان برادرت و جانشین تو پس از تو بر امّت على است، و ایشان را در آخر الزمان به نامى که دیگران را آزار دهد بخوانند، آنها را رافضه (واگذارندگان) خوانند، در صورتى که این نام براى آنان زینت است، زیرا ایشان باطل را واگذارده و به حق چنگ زدهاند، و سواد اعظم اینانند، و اینها مخصوص شیعیان فرزندت حسن پس از اوست، و براى شیعیان برادرش حسین پس از اوست، و براى شیعیان فرزندش على بن الحسین بعد از اوست، و براى شیعیان فرزندش محمد بن على پس از اوست، و مخصوص شیعیان فرزندش جعفر بن محمد پس از اوست، و براى شیعیان فرزندش على بن الحسین بعد از اوست، و براى شیعیان فرزندش محمد بن على بعد از او؛ و براى شیعیان فرزندش حسن بن على پس از او، و براى شیعیان فرزندش محمد المهدى پس از اوست. اى محمد اینان امامان پس از تو نشانههاى هدایت و چراغهاى روشن در تاریکىها هستند، شیعیانشان تمامى فرزندان تو هستند، و دوستداران آنها پیروان حق و دوستان خدا و رسولند، که باطل را واگذارده و از آن دورى کردهاند، و آهنگ حق نموده و از آن پیروى کردهاند، آنها را در زمان زندگىشان دوست داشته و پس از مرگشان زیارت کنند، در صدد یارى آنهایند و به دوستى آنها اعتماد کنند، رحمت خدا بر ایشان باد زیرا او آمرزنده و مهربان است. دلائل الامامة ، محمد بن جریر الطبری ( الشیعی) ، ص 476.
مذمّت مسجد نشینان دنیا دوست:وَ قَالَ صلی الله علیه و آله و سلّم یَأْتِی فِی آخِرِ الزَّمَانِ نَاسٌ مِنْ أُمَّتِی یَأْتُونَ الْمَسَاجِدَ یَقْعُدُونَ فِیهَا حَلَقاً ذِکْرُهُمُ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الدُّنْیَا لَا تُجَالِسُوهُمْ فَلَیْسَ لِلَّهِ بِهِمْ حَاجَة
در آخرالزمان مردمی میآیند که در مساجد حلقه وار مینشینند و از دنیا و علایق آن سخن میگویند با اینان همنشین مشو که خداوند را به اینان حاجتی نیست.حار الأنوار ، علامه مجلسی ، ج 22 ، ص 454 به بعد.
سه ابتلاء برای مردم آخرالزمان:قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلّم سَیَأْتِی زَمَانٌ عَلَى أُمَّتِی یَفِرُّونَ مِنَ الْعُلَمَاءِ کَمَا یَفِرُّ الْغَنَمُ عَنِ الذِّئْبِ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ ابْتَلَاهُمُ اللَّهُ تَعَالَى بِثَلَاثَةِ أَشْیَاءَ الْأَوَّلُ یَرْفَعُ الْبَرَکَةَ مِنْ أَمْوَالِهِمْ وَ الثَّانِی سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ سُلْطَاناً جَائِراً وَ الثَّالِثُ یَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیَا بِلَا إِیمَانٍ
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: به زودى زمانى براى مردم فرا رسد که از دانشمندان فرار مىکنند چنانچه گوسفند از گرگ مىگریزد. در آن صورت خداوند آنان را به سه چیزمبتلا مىکند: اول: برکت را از اموالشان بر مىدارد. دوم: سلطانى ستمگر بر آنان مسلط مىگرداند. سوم: بدون ایمان از دنیا مىروند.
دینداری در آخرالزمان:عَنْ أَنَسٍ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله و سلّم أَنَّهُ قَالَ یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِینِهِ کَالْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرَةِ
اى پسر مسعود زمانى بر مردم بیاید که صبرکنندهى بر دینش مانند کسى است که آتش در دست خود بگیرد بحار الأنوار ، علامه مجلسی ، ج 22 ، ص 454 به بعد.
فرار از این گروه مردم:وَ قَالَ صلی الله علیه و آله و سلّم یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ أُمَرَاؤُهُمْ یَکُونُونَ عَلَى الْجَوْرِ وَ عُلَمَاؤُهُمْ عَلَى الطَّمَعِ وَ عُبَّادُهُمْ عَلَى الرِّیَاءِ وَ تُجَّارُهُمْ عَلَى أَکْلِ الرِّبَا وَ نِسَاؤُهُمْ عَلَى زِینَةِ الدُّنْیَا وَ غِلْمَانُهُمْ فِی التَّزْوِیجِ فَعِنْدَ ذَلِکَ کَسَادُ أُمَّتِی کَکَسَادِ الْأَسْوَاقِ وَ لَیْسَ فِیهَا مُسْتَقِیمٌ الْأَمْوَاتُ آیِسُونَ فِی قُبُورِهِمْ مِنْ خَیْرِهِمْ- وَ لَا یَعِیشُونَ الْأَخْیَارُ فِیهِمْ فَعِنْدَ ذَلِکَ الزَّمَانِ الْهَرَبُ خَیْرٌ مِنَ الْقِیَامِ.
فرمود: زمانى بر امّت من فرا رسد که امیرانشان ستمگرند و دانشمندانشان حریصند و عبادتکنندگانشان، ریاکارند و تاجرانشان رباخوارند و زنانشان به فکر زینت و آرایشند و پسرانشان به فکر ازدواجند. در این هنگام کساد امّت من همچون کساد بازارهاست و رواجى ندارد. مردگان داخل قبرها از خیر آنان ناامیدند و نیکان بین آنان زندگى نمىکنند، در این زمان فرار بهتر از اقامت است.بحار الأنوار ، علامه مجلسی ، ج 22 ، ص 454 به بعد.
به صورت آدمی و قلوب شیاطین:یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ وُجُوهُهُمْ وُجُوهُ الْآدَمِیِّینَ وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیَاطِینِ کَأَمْثَالِ الذُّبَابِ الضِّرَارِ- سَفَّاکُونَ لِلدِّمَاءِ لا یَتَناهَوْنَ عَنْ مُنکَرٍ فَعَلُوهُ إِنْ تَابَعْتَهُمُ ارْتَابُوکَ وَ إِنْ حَدَّثْتَهُمْ کَذَّبُوکَ وَ إِنْ تَوَارَیْتَ عَنْهُمُ اغْتَابُوکَ السُّنَّةُ فِیهِمْ بِدْعَةٌ وَ الْبِدْعَةُ فِیهِمْ سُنَّةٌ- وَ الْحَلِیمُ بَیْنَهُمْ غَادِرٌ وَ الْغَادِرُ بَیْنَهُمْ حَلِیمٌ وَ الْمُؤْمِنُ فِیمَا بَیْنَهُمْ مُسْتَضْعَفٌ وَ الْفَاسِقُ فِیمَا بَیْنَهُمْ مُشَرَّفٌ صِبْیَانُهُمْ عَارِمٌ وَ نِسَاؤُهُمْ شَاطِرٌ وَ شَیْخُهُمْ لَا یَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَا یَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ الِالْتِجَاءُ إِلَیْهِمْ خِزْیٌ وَ الِاعْتِدَادُ بِهِمْ ذُلٌّ وَ طَلَبُ مَا فِی أَیْدِیهِمْ فَقْرٌ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَحْرِمُهُمُ اللَّهُ قَطْرَ السَّمَاءِ فِی أَوَانِهِ وَ یُنْزِلُهُ فِی غَیْرِ أَوَانِهِ- یُسَلِّطُ عَلَیْهِمْ شِرَارَهُمْ فَیَسُومُونَهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِسَاءَهُمْ فَیَدْعُو خِیَارُهُمْ فَلَا یُسْتَجَابُ لَهُم .
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: زمانى براى مردم فرا رسد که صورتهاشان به شکل آدمى است و قلبهاشان قلبهاى شیطانى است همچون گرگهاى گرسنه خونریزند، از کارهاى منکر که انجام دادهاند دست برنمىدارند اگر از آنان پیروى کنى تو را متّهم سازند و اگر با آنان سخن گویى تو را تکذیب کنند و اگر از آنان غائب شوى تو را غیبت کنند. سنّت در میان آنان بدعت است و بدعت، سنّت. صبور و حلیم نزد ایشان حیلهگر و خائن است و خائن نزد ایشان حلیم و صبور، مؤمن در میان آنان مستضعف است و بدکار، بلند مرتبه، کودکانشان شرورند و زنانشان خبیث و بدجنس و پیرشان امر به معروف و نهى از منکر نمىکند. پناه بردن به آنان خوارى است و تکیه کردن به آنان ذلت و زارى است. و طلب کردن از آنچه در دستانشان است فقر و نادارى است. به همین جهت، خداوند بارش آسمان را در زمان مناسب بر ایشان حرام کرده و در زمان غیر مناسب باران مىبارد و بدترینشان را بر ایشان مسلّط گرداند تا عذابى سخت بر آنان وارد سازند، پسرانشان را مىکشند و زنانشان را زنده نگه مىدارند، خوبانشان دعا مىکنند اما مستجاب نمىشود .
بحار الأنوار ، علامة مجلسی ،ج 22 ، ص 454 به بعد.
ابتلاء به چهار خصلت:قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلّم یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ بُطُونُهُمْ آلِهَتُهُمْ وَ نِسَاؤُهُمْ قِبْلَتُهُمْ وَ دَنَانِیرُهُمْ دِینُهُمْ وَ شَرَفُهُمْ مَتَاعُهُمْ لَا یَبْقَى مِنَ الْإِیمَانِ إِلَّا اسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ لَا مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا دَرْسُهُ- مَسَاجِدُهُمْ مَعْمُورَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ خَرَابٌ عَنِ الْهُدَى عُلَمَاؤُهُمْ أَشَرُّ خَلْقِ اللَّهِ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ حِینَئِذٍ ابْتَلَاهُمُ اللَّهُ بِأَرْبَعِ خِصَالٍ جَوْرٍ مِنَ السُّلْطَانِ وَ قَحْطٍ مِنَ الزَّمَانِ وَ ظُلْمٍ مِنَ الْوُلَاةِ وَ الْحُکَّامِ. فَتَعَجَّبَ الصَّحَابَةُ وَ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ یَعْبُدُونَ الْأَصْنَامَ قَالَ نَعَمْ کُلُّ دِرْهَمٍ عِنْدَهُمْ صَنَم .
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: زمانى براى مردم فرا رسد که شکمهاشان خدایانشان است و زنانشان، قبله آنان و دینارهایشان، دینشان و شرف و افتخارشان، کالاهایشان است از ایمان فقط نامى و از اسلام تنها نشانى و از قرآن فقط درسى باقى مىماند.ساختمان مساجدشان آباد و قلبهایشان از هدایت خراب و ویران است. دانشمندانشان بدترین مردمان روى زمینند. در این هنگام خداوند آنان را به چهار خصلت آزمایش و مبتلا مىکند، ستم سلطان و قحطى دوران و ظلم والیان و حکمرانان و قاضیان. پس صحابه تعجّب کردند و گفتند: اى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله! آیا آنان بتها را مىپرستند فرمود: آرى، هر درهمى نزد آنان بتى است.بحار الأنوار ، علامه مجلسی ، ج 22 ، ص 454 به بعد.
زنان آخرالزمان:و در رابطه با (برخی) زنان آخر الزمان داریم که :رَوَى الْأَصْبَغُ بْنُ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ یَظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَ اقْتِرَابِ السَّاعَةِ وَ هُوَ شَرُّ الْأَزْمِنَةِ نِسْوَةٌ کَاشِفَاتٌ عَارِیَاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ مِنَ الدِّینِ دَاخِلَاتٌ فِی الْفِتَنِ مَائِلَاتٌ إِلَى الشَّهَوَاتِ مُسْرِعَاتٌ إِلَى اللَّذَّاتِ مُسْتَحِلَّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ فِی جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌا
صبغ بن نباته گوید: از امیر مؤمنان علیه السّلام شنیدم که میفرمود: در آخر الزّمان (نزدیک به قیامت) زنانى ظاهر شوند: بىحجابان برهنگان، خود آراستگان براى غیر شوهران، رها کردگان آئین، داخلشدگان در آشوبها قائلان به شهوات و مسائل جنسى، شتابکنندگان به سوى لذّات و خوشگذرانىها، حلال شمارندگان محرّمات الهى، و واردشوندگان در دوزخ. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق(381 هق )، ج 3، ص 391.
معصیت و نسبت دادن آن به خداوند:رُوِیَ عَنْ جَابِرْ عَنْ النَّبی صلَّى اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ أنَّه قَالَ : یَکُونُ فی آخِرِ الزَّمانِ قَومٌ یَعمَلوُنَ بِالمَعَاصی ثُمَّ یَقُولُونَ : اللهُ قدَّرَهَا عَلَینَا ، اَلرَّادُّ عَلَیهِمْ یَوْمَئِذٍ کَالشَّاهِرِ سَیْفَهُ فِی سَبیلِ الله .
جابر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم روایت نموده: در آخرالزمان مردمانی خواهند آمند که مرتکب معصیت خواهند شد و بعد از آن خواهند گفت: این خواست و تقدیر خداوند بوده که ما مرتکب گناه گردیم. در آن روزگار کسی که بر علیه این گروه شمشیر کشیده و به قیام برخیزد در حقیقت در راه خداوند به قیام بر خواسته است. رسائل المرتضى ، سیّد مرتضى(436 هق ) ، ج 2، ص 242 .
فرزندان آخر الزمان:رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله و سلّم أَنَّهُ نَظَرَ إِلَى بَعْضِ الْأَطْفَالِ فَقَالَ وَیْلٌ لِأَوْلَادِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ آبَائِهِمُ الْمُشْرِکِینَ فَقَالَ لَا مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِینَ لَا یُعَلِّمُونَهُمْ شَیْئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ إِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلَادُهُمْ مَنَعُوهُمْ- وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ یَسِیرٍ مِنَ الدُّنْیَا فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِیءٌ وَ هُمْ مِنِّی بِرَاءٌ
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به بعضى از کودکان نظر کرد و فرمود: واى بر فرزندان آخر زمان از روش پدرانشان. عرض شد یا رسول اللَّه از پدران مشرک آنها؟ فرمود نه، از پدران مسلمانشان که چیزى از فرائض دینى را به آنها یاد نمیدهند، و اگر فرزندان، خود از پى فراگیرى بروند منعشان میکنند و تنها از این خشنودند که آنها در آمد مالى داشته باشند هر چند ناچیز باشد. سپس فرمود: من از این پدران برى و بیزارم و آنان نیز از من بیزارند.جامع أحادیث الشیعة - السید البروجردی - ج 21 ص 408
اوضاع و احوال مردم در آخر الزمان(اخبار پیغمبر به سلمان از آخرالزمان):
عن عبد الله بن عباس قال : حججنا مع رسول الله صلى الله علیه وآله حجة الوداع فأخذ باب الکعبة ثم أقبل علینا بوجهه فقال : ألا أخبرکم بأشراط الساعة ؟ - وکان أدنى الناس منه یومئذ سلمان رضی الله عنه - فقال : بلى یا رسول الله ، فقال : إن من أشراط القیامة إضاعة الصلاة ، واتباع الشهوات ، والمیل مع الأهواء وتعظیم المال ، وبیع الدین بالدنیا ، فعندها یذاب قلب المؤمن وجوفه کما یذوب الملح فی الماء مما یرى من المنکر فلا یستطیع أن یغیره . قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله ؟ قال : إی والذی نفسی بیده . یا سلمان إن عندها امراء جورة ، ووزراء فسقة ، وعرفاء ظلمة ، وامناء خونة ، فقال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله ؟ قال : إی والذی نفسی بیده . یا سلمان إن عندها یکون المنکر معروفا ، والمعروف منکرا ، وائتمن الخائن ویخون الأمین ، ویصدق الکاذب ، ویکذب الصادق ، قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله ؟ قال : إی والذی نفسی بیده . یا سلمان فعندها إمارة النساء ، ومشاورة الإماء ، وقعود الصبیان على المنابر ، ویکون الکذب طرفا ، والزکاة مغرما ، والفیئ مغنما ، ویجفو الرجل والدیه ، و یبر صدیقه ، ویطلع الکوکب المذنب ، قال ، قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله ؟ قال : أی والذی نفسی بیده . یا سلمان وعندها تشارک المرأة زوجها فی التجارة ، ویکون المطر قیظا ، و یغیظ الکرام غیظا ، ویحتقر الرجل المعسر ، فعندها یقارب الأسواق إذا قال هذا : لم أبع شیئا وقال هذا : لم أربح شیئا فلا ترى إلا ذاما لله ، قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله ؟ قال : إی والذی نفسی بیده . یا سلمان فعندها یلیهم أقوام إن تکلموا قتلوهم ، وإن سکتوا استباحوهم لیستأثروا بفیئهم ، ولیطؤون حرمتهم ، ولیسفکن دماءهم ، ولتملأن قلوبهم رعبا ، فلا تراهم إلا وجلین خائفین مرعوبین مرهوبین ، قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله ؟ قال إی والذی نفسی بیده . یا سلمان : إن عندها یؤتى بشئ من المشرق وشئ من المغرب یلون أمتی فالویل لضعفاء أمتی منهم ، والویل لهم من الله ، لا یرحمون صغیرا ، ولا یوقرون کبیرا ولا یتجاوزون عن مسئ ، أخبارهم خناء ، جثتهم جثة الآدمیین وقلوبهم قلوب الشیاطین ، قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله ؟ قال : إی والذی نفسی بیده . یا سلمان ، وعندها تکتفی الرجال بالرجال ، والنساء بالنساء ، ویغار على الغلمان کما یغار على الجاریة فی بیت أهلها ، ویشبه الرجال بالنساء ، والنساء بالرجال ، ویرکبن ذوات الفروج السروج فعلیهن من أمتی لعنة الله ، قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله ؟ فقال صلى الله علیه وآله : إی والذی نفسی بیده . یا سلمان إن عندها تزخرف المساجد کما تزخرف البیع والکنائس ، و یحلى المصاحف ، وتطول المنارات ، وتکثر الصفوف بقلوب متباغضة وألسن مختلفة ، قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله ؟ قال صلى الله علیه وآله : إی والذی نفسی بیده . وعندها تحلى ذکور أمتی بالذهب ، ویلبسون الحریر والدیباج ، ویتخذون جلود النمور صفافا ، قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله ؟ قال صلى الله علیه وآله : إی والذی نفسی بیده . یا سلمان وعندها یظهر الربا ، ویتعاملون بالغیبة والرشاء ،ویوضع الدین ، و ترفع الدنیا ، قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله ؟ فقال صلى الله علیه وآله : إی والذی نفسی بیده . یا سلمان وعندها یکثر الطلاق ، فلا یقام لله حد ، ولن یضر الله شیئا ، قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله ؟ قال صلى الله علیه وآله : إی والذی نفسی بیده . یا سلمان وعندها تظهر القینات والمعازف ، ویلیهم أشرار أمتی ، قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله ؟ قال صلى الله علیه وآله : إی والذی نفسی بیده . یا سلمان وعندها تحج أغنیاء أمتی للنزهة ، وتحج أوساطها للتجارة ، وتحج فقراؤهم للریاء والسمعة ، فعندها یکون أقوام یتعلمون القرآن لغیر الله ، ویتخذونه مزامیر ، ویکون أقوام یتفقهون لغیر الله ، ویکثر أولاد الزنا ، ویتغنون بالقرآن ، ویتهافتون بالدنیا ، قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله ؟ قال صلى الله علیه وآله : إی والذی نفسی بیده . یا سلمان ذاک إذا انتهکت المحارم ، واکتسبت المآثم ، وسلط الأشرار على الأخیار ، ویفشو الکذب ، وتظهر اللجاجة ، ویفشو الحاجة ، ویتباهون فی اللباس ویمطرون فی غیر أوان المطر ، ویستحسنون الکوبة والمعازف ، وینکرون الامر بالمعروف والنهی عن المنکر ، حتى یکون المؤمن فی ذلک الزمان أذل من الأمة ، ویظهر قراؤهم وعبادهم فیما بینهم التلاوم ، فأولئک یدعون فی ملکوت السماوات : الأرجاس والأنجاس ، قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله ؟ فقال صلى الله علیه وآله : إی والذی نفسی بیده . یا سلمان فعندها لا یخشى الغنی إلا الفقر حتى أن السائل لیسأل فیما بین الجمعتین لا یصیب أحدا یضع فی یده شیئا ، قال سلمان : وإن هذا لکائن یا رسول الله ؟ قال صلى الله علیه وآله ، إی والذی نفسی بیده . یا سلمان عندها یتکلم الرویبضة ، فقال : وما الرویبضة یا رسول الله فداک أبی وأمی ؟ قال صلى الله علیه وآله : یتکلم فی أمر العامة من لم یکن یتکلم ، فلم یلبثوا إلا قلیلا حتى تخور الأرض خورة ، فلا یظن کل قوم إلا أنها خارت فی ناحیتهم فیمکثون ما شاء الله ثم ینکتون فی مکثهم فتلقی لهم الأرض أفلاذ کبدها - قال : ذهب وفضة - ثم أومأ بیده إلى الأساطین فقال : مثل هذا ، فیومئذ لا ینفع ذهب ولا فضة.
از عبد اللَّه بن عباس نقل شده که گفت: با رسول خدا به زیارت حج رفتیم، همان حجى که بعد از آن رسول خدا (ص) از دنیا رفت، و یا به عبارت دیگر حجة الوداع- رسول خدا (ص) در کعبه را گرفت و سپس روى نازنین خود را به طرف ما کرد و فرمود: مىخواهید شما را خبر دهم از علامات قیامت؟
و در آن روز سلمان رضى اللَّه عنه از هر کس دیگر به آن جناب نزدیکتر بود، لذا او در پاسخ رسول خدا (ص) عرضه داشت: بله یا رسول اللَّه، حضرت فرمود: یکى از علامتهاى برپائی قیامت این است که نماز ضایع مىشود- یعنى از میان مسلمین مىرود و از شهوات پیروى مىشود و مردم به سوى هواها میل مىکنند، مال مقامى عظیم پیدا مىکند و مردم آن را تعظیم مىکنند، دین به دنیا فروخته مىشود، در آن زمان است که دل افراد با ایمان در جوفشان، براى منکرات بسیارى که مىبینند و نمىتوانند آن را تغییر دهند آب مىشود آن چنان که نمک در آب حل مىگردد. سلمان با تعجب عرضه داشت: یا رسول اللَّه: به راستى چنین روزى خواهد رسید؟
فرمود: آرى، به آن خدایى که جانم به دست او است، اى سلمان در آن هنگام سرپرستى و ولایت مسلمانان را امراى جور به دست مىگیرند امرایى که وزرایى فاسق و سرشناسانى ستمگر و امنایى خائن دارند.
سلمان پرسید: براستى چنین وضعى پیش خواهد آمد یا رسول اللَّه؟ فرمود: آرى به آن خدایى که جانم به دست او است اى سلمان در این موقع منکر، معروف، و معروف، منکر مىشود، خائن امین قلمداد مىگردد و امین خیانت مىکند، دروغگو تصدیق مىشود و راستگو تکذیب مىگردد.
سلمان با حالت تعجب پرسید: یا رسول اللَّه به راستى چنین چیزى خواهد شد؟ فرمود: آرى به آن خدایى که جانم به دست او است اى سلمان در آن روزگار زنان به امارت مىرسند و کنیزان طرف مشورت قرار مىگیرند و کودکان بر فراز منبر مىروند و دروغ نوعى زرنگى و زکات خسارت، و خوردن بیت المال نوعى غنیمت شمرده شود، مرد به پدر و مادرش جفا ولى به دوستش نیکى مىنماید و ستاره دنباله دار طلوع مىکند.
سلمان باز پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین چیزى خواهد شد؟ فرمود: آرى به آن خدایى که جانم به دست او است اى سلمان! در این موقع زن با شوهرش در تجارت شرکت کند و باران در فصلش نیامده بلکه در گرماى تابستان مىبارد و افراد کریم سخت خشمگین مىگردند، مرد فقیر تحقیر مىشود، در این هنگام بازارها به هم نزدیک مىشوند وقتى یکى مىگوید:" من چیزى نفروختم" و آن دیگرى مىگوید:" من سودى نبردهام" طورى مىگویند که هر شنونده مىفهمد دارد به خدا بد و بیراه مىگوید.
سلمان پرسید: آیا حتما چنین وضعى خواهد شد یا رسول اللَّه؟ فرمود: آرى به آن خدایى که جانم به دست او است، اى سلمان در این هنگام اقوامى بر آنان مسلط مىشوند که اگر لب بجنبانند کشته مىشوند و اگر چیزى نگویند دشمنان همه چیزشان را مباح و براى خود حلال مىکنند تا با بیت المالشان کیسههاى خود را پر کنند و به ناموسشان تجاوز نموده، خونشان را بریزند و دلهاشان را پر از وحشت و رعب کنند و در آن روز مؤمنین را جز در حال ترس و وحشت و رعب و رهبت نمىبینى.
سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین روزگارى بر مؤمنین خواهد گذشت؟ فرمود: آرى به آن خدایى که جانم به دست او است اى سلمان در این هنگام چیزى از مشرق مىآورند و چیزى از مغرب تا امت اسلام را سرپرستى کنند، در آن روز واى به حال ناتوانان امت من، از شر شرقى و غربىها و واى به حال آن شرقیان و غربیان از عذاب خدا، آرى نه صغیرى را رحم مىکنند و نه پاس حرمت کبیرى را دارند و نه از هیچ مقصرى عفو مىکنند، اخبارشان همه فحش و ناسزا است، جثه آنان جثه و بدن آدمیان است ولى دلهاشان دلهاى شیاطین.
سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین روزى خواهد رسید؟ فرمود: آرى به آن خدایى که جانم به دست او است اى سلمان، در این هنگام مردان به مردان اکتفاء مىکنند و زنان به زنان و همانطورى که پدر و اهل خانواده نسبت به دختر غیرت به خرج مىدهند نسبت به پسر نیز غیرت به خرج مىدهند، مردان به زنان شبیه مىشوند و زنان به مردان و زنان بر مرکبها سوار مىشوند که از طرف امت من لعنت خدا بر آنان باد.
سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعى پیش مىآید؟ فرمود: آرى به آن خدایى که جانم به دست او است اى سلمان، در این هنگام مساجد طلا کارى و زینت مىشود آن چنان که کلیساها و معبد یهودیان زینت مىشود، قرآنها به زیور آلات آرایش و مغازهها بلند وصفها طولانى مىشود اما با دلهایى که نسبت به هم خشمگین است و زبانهایى که هر یک براى خود منطقى دارد.
سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این وضع پیش مىآید؟ فرمود: آرى به آن خدایى که جانم به دست او است، در آن روز مردان و پسران امت من با طلا خود را مىآرایند و حریر و دیبا مىپوشند و پوست پلنگ کالاى خرید و فروش مىگردد.
سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آرى به آن خدایى که جانم به دست او است، اى سلمان در آن روز ربا همه جا را مىگیرد و یک عمل آشکار مىشود و معاملات با غیبت و رشوه انجام مىشود و دین خوار و دنیا بلند مرتبه مىشود.
سلمان گفت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آرى به آن خدایى که جانم به دست او است اى سلمان در این هنگام طلاق زیاد مىشود و هیچ حدى جارى نمىگردد و البته خداى تعالى از این بابت هرگز متضرر نمىشود.
سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آرى به آن خدایى که جانم به دست او است اى سلمان در این زمان کنیزان آوازهخوان و نوازنده پیدا مىشوند و اشرار امت من بر امت، ولایت و حکومت مىکند.
سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعى خواهد شد؟ فرمود: آرى به آن خدایى که جانم به دست او است اى سلمان در این موقع اغنیاى امت من صرفا به منظور گردش و تفریح به حج مىروند و طبقه متوسط براى تجارت و فقرا به منظور خودنمایى و ریا حج مىروند، در این هنگام است که اقوامى قرآن را براى غیر خدا مىآموزند و آن را نوعى مزمار و آلت موسیقى اتخاذ مىکنند، اقوامى دیگر به تعلم فقه اسلامى مىپردازند اما براى غیر خدا در آن روزگار زنا زادگان زیاد مىشوند با قرآن آوازهخوانى مىکنند و بر سر دنیا سر و دست مىشکنند.
سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعى خواهد شد؟ فرمود: آرى به خدایى سوگند که جانم به دست او است اى سلمان این وقتى است که حرمتها و قرقها شکسته شود و مردم عالما و عامدا در پى ارتکاب گناه باشند و اشرار بر اخیار مسلط شوند، دروغ فاش و بى پرده و لجاجتها ظاهر گردد و فقرا فقر خود را علنى کنند، مردم در لباس به یکدیگر مباهات کنند و باران در غیر فصل ببارد و مردم شطرنج و نرد و موسیقى را کارى پسندیده بشمارند و در مقابل امر به معروف و نهى از منکر را عملى نکوهیده بدانند تا آنجا که یک فرد با ایمان ذلیلترین و منفورترین فرد امت شود و قاریان عابدان را ملامت کنند و عابدان قاریان را این مردمند که در ملکوت آسمانها رجس و نجس نامیده مىشوند.
سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعى پیش مىآید؟ فرمود: آرى به آن خدایى که جانم به دست او است اى سلمان در این هنگام است که توانگر هیچ دلواپسى جز فقیر شدن ندارد، حتى یک سائل در طول یک هفته یعنى بین دو جمعه سؤال مىکند و احدى نیست که چیزى در دست او بگذارد.
سلمان باز پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین روزگارى خواهد رسید؟ فرمود: آرى به آن خدایى که جانم در دست او است اى سلمان در این زمان رویبضة تکلم مىکنند، پرسید: یا رسول اللَّه پدر و مادرم فداى تو، رویبضه چیست؟ فرمود: چیزى و کسى به سخن در مىآید و در امور عامه سخن مىگوید که هرگز سخن نمىگفت، در این هنگام است که مردم، دیگر زیاد زنده نمىمانند ناگهان زمین نعرهاى مىکشد و هر قومى چنین مىپندارد که زمین تنها در ناحیه او نعره کشید بعد تا هر زمانى که خدا بخواهد هم چنان مىمانند و سپس واژگونه مىشوند و زمین هر چه در دل دارد بیرون مىریزد- و خود آن جناب فرمود: یعنى طلا و نقره را- آن گاه با دست خود به ستونهایى که در آنجا بود اشاره نموده و فرمود مثل این، ولى در آن روز دیگر نه طلایى فائده دارد و نه نقرهاى.
بحار الأنوار ، علامه مجلسی ، ج 6 ، ص 309