معاد در دین اسلام

آخرت شناسی دین اسلام

دین اسلام، همانند سایر ادیان، زندگی پس از مرگ جسمانی را پذیرفته است، با این تفاوت که آخرت شناسی دین اسلام در قیاس با ادیان دیگر جهان، بسیار صریح و شفّاف است.

کتاب مقدس مسلمانان، یعنی «قرآن کریم»، در آیات متعدّدی سیمای آخرت را به تصویر کشیده که از جمله مهمترین عناصر آن عبارتند از: مرگ، ورود به عالم برزخ، رخدادهای پیش از رستاخیز، نفخ صور، ظهور زندگانی اخروی، حساب اعمال، شاهدان اعمال، جزا، جهنم و بهشت.

اهمیّت معاد در اسلام

مسأله حیات پس از مرگ یا معاد یکی از اصول و ارکان دین اسلام[1] است و منکر آن خارج از دین اسلام است. از 6666 آیه قرآن مجید، 1400 آیه آن به این امر مهم اختصاص یافته[2] و از اصل توحید که بگذریم، بیش از هر اصل دیگری از جهات گوناگون مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است که بیانگر اهمیّت فوق العاده آن است.

قرآن کریم از روز واپسین با اسامی مختلفی یاد کرده است که هر کدام ویژگی و وجهی از وجوه و بُعدی از ابعاد آن را تبیین می کند، از جمله: یوم الدّین (= روز جزا)، یوم القیامه (= روز برخاستن)، یوم الحساب (= روز محاسبه)، یوم الجمع (= روز جمع شدن)، یوم الفصل (= روز جدایی حق از باطل)، یوم الحسره (= روز اندوه و حسرت)، یوم الخروج (= روز خارج شدن از قبور)، یوم البعث (= روز برانگیخته شدن)، یوم الآزفه (= روز بسیار نزدیک)، یوم الاخر (= روز پایان) و یوم الخلود (= روز جاودانگی) و.[3]

افزون بر این، قرآن کریم در مقام مجادله با منکران معاد با به یاد آوردن قدرت بی کران الهی،[4] از راه توجّه به آفرینش نخستین،[5] با ذکر نمونه های معاد در طبیعت،[6] با نقل نمونه های تاریخی معاد[7] و اینکه انکار معاد فاقد دلیل است[8]، امکان وقوع معاد را خاطر نشان می کند و نیز در پاره ای از آیات خود که عمدتاً بر یکی از اوصاف الهی مانند حکمت الهی[9] و عدالت الهی[10] تأکید می کند، بر ضرورت وقوع معاد صحّه می گذارد.

مرگ از نگاه اسلام

از دیدگاه اسلام، هر جنبنده ای، از جمله انسان، چشنده مرگ است و فقط تا مدّت معیّنی می تواند در این دنیا باقی بماند. با فرا رسیدن زمان مرگ، خدا یا ملک الموت یا دستیاران او روح آدمی را به تمامی می ستانند. البتّه، مرگ به معنای انعدام نیست، بلکه بازگشت به سوی خداست که با انتقال از نشئه دنیا و ورود به نشئه دیگر (آخرت) تحقّق می یابد.[11]

قبر و عالم برزخ

پس از آنکه آدمی به عللی دچار مرگ جسمانی می شود، جسد او در صورتی که در دسترس باشد با آداب و تشریفات ویژه ای در حفره ای به نام قبر نهاده می شود. براساس اعتقادات اسلامی، روح انسان پس از جدایی از بدن در قالب بدن مثالی (برزخی)، که محصول اعمال و رفتار خود انسان است، قرار می گیرد و تا روز رستاخیز در عالمی به نام عالم برزخ[12] (قیامت صغری) به سر می برد.

ورود به عالم برزخ به سبب قطع تعلّق از دنیا و عدم انس با عالم برزخ با سختی فراوان همراه است که به صورت فشار شدیدی برای انسان جلوه می کند و از این فشار به شب اوّل قبر یا عذاب قبر تعبیر می شود.

پس از ورود به عالم برزخ، دو فرشته به نامهای نکیر و منکر مؤمنان خالص و کفّار محض را برای تثبیت اصول عقیدتی شان مورد سؤال قرار می دهند. آنگاه هر کسی، کم و بیش متناسب با اعمالش متنعّم یا معذّب می شود.[13]

نشانه های رستاخیز

طبق آیات قرآن، هنگامی که در آستانه روز رستاخیز قرار می گیریم، یک سلسله حوادث عظیم و دگرگونی و تغییر و تحوّل ناگهانی رخ می دهد که از نشانه های برپایی قیامت به حساب می آیند. اینک به نمونه هایی از آنها اشاره می شود. در آن روز آسمان به شدّت به حرکت درمی آید، از هم می شکافد، سست می شود، فرو می ریزد و به صورت فلزّ گداخته در می آید و چون روغن مذاب گلگون می شود. خورشید خاموش و ماه بی نور می گردند و نهایتاً به هم می پیوندند و ستارگان محو و تاریک می گردند. خلاصه اینکه، در آن روز آسمان چون طوماری در هم می پیچد.[14]

امّا زمین تکان می خورد و به لرزه درمی آید. کوهها از جای خود کنده شده به حرکت درمی آیند و سپس منهدم می شوند و به توده ای از شن متراکم و پشمِ زده شده تبدیل می شوند. پس از آن، به صورت غبار درمی آیند و متفرّق می گردند و نهایتاً از میان می روند و زمین صاف و هموار می شود. همچنین، دریاها شکافته می گردند و شعله ور می شوند و.... [15]

نفخ صور

یکی دیگر از نشانه های پیدایش رستاخیز، دمیدن در صور یا شیپور است که از آن به «نفخ صور» تعبیر می شود. قرآن کریم در آیات متعدد با عناوین مختلفی مانند صیحه، زجره، صاخّه و نقر به این حادثه تصریح کرده است. از نظر قرآن، دو بار در نفخ صور دمیده می شود که در نفخ اوّل، هر که در آسمان و زمین است جز آنکه خدا خواهد، بی هوش می شود. به عبارت دیگر، در این مرحله وضع کنونی این عالم برچیده می شود که به آن «نفخ موت» نیز می گویند. وقتی بار دیگر در صور دمیده می شود، همه آدمیان بر می خیزند و گذشتگان و آیندگان به هم می پیوندند و برای محاسبه اعمالشان آماده می شوند. از نفخ دوم با «نفخ بعث» یاد کرده اند.[16]

رستاخیز عمومی

طبق آیات قرآن کریم، پس از نفخ دوم، همه مردگان از قبرهایشان برانگیخته می شوند و برای محاکمه و رسیدگی به اعمالشان در محکمه عدل الهی حاضر می شوند.[17] سپس، خدای متعال در حضور شاهدان و گواهان، از جمله پیامبران الهی، فرشتگان، زمین، اعضای بدن و پوست بدن،[18] بر اساس قسط و عدل داوری می کند[19] و نامه هر کسی به دستش داده می شود و به آنچه کرده است آگاه می گردد.[20] به تعبیر دیگر، هر کسی نتیجه سعی و کوشش خودش را می یابد.[21]

پس از صدور و اعلام حکم الهی،[22] نیکوکاران و بد کاران از یکدیگر جدا می شوند.[23] آنگاه، هر کدام برای رسیدن به جایگاه خاصّ خود، از روی پلی به نام «صراط» عبور می کنند. مؤمنان، روسفید و شاد و خندان و به سلامت و آسانی از روی آن عبور می کند و به بهشت روانه می گردند[24] و کافران و منافقان، رو سیاه و اندوهگین و با ذلّت و خواری از روی آن پل به ورطه دوزخ سقوط می کنند.[25]

بهشت با همه نعمت ها و لذّات جاودانه اش جایگاه مؤمنان و نیکوکاران است.[26] دوزخ با رنج و عذاب ابدیش جایگاه کافران و منافقانی است که هیچ نور ایمانی در دل هایشان وجود ندارد.[27]

منابع:

[1] . «یؤمنون بالله و الیوم الاخر...». (آل عمران/ 114)

[2] . بسوی جهان ابدی، ص 74.

[3] . به ترتیب: فاتحه/ 4؛ نساء/ 141؛ ص/ 26؛ شوری/ 7؛ دخان/ 40؛ مریم/ 39؛ ق/ 42؛ روم/ 56؛ غافر/ 18؛ توبه/ 18؛ ق/ 34.

[4] . احقاف/ 32؛ و نیز بنگرید به: یس/ 83-81؛ زمر/ 67.

[5] . روم/ 27؛ و نیز بنگرید به: یس/ 80-78؛ انبیاء/ 104.

[6] . اعراف/ 57؛ و نیز بنگرید به: حج/ 5 و 6؛ ق/ 11؛ فاطر/ 9؛ روم/ 19.

[7] . بقره/ 73، 243 و 259؛ و نیز بنگرید به: آل عمران/ 49؛ مائده/ 11.

[8] . جاثیه/ 24 و 25.

[9] . مومنون/ 115 و 116؛ و نیز بنگرید به: دخان/ 40 – 38؛ حجر/ 85.

[10] . قلم/ 35 و 36؛ و نیز بنگرید به: جاثیه/ 21 و 22.

[11] . روم/ 8؛ سبأ/ 30؛ عنکبوت/ 5؛ آل عمران/ 185؛ نساء/ 78.

[12] . مؤمنون/ 100.

[13] . سوزنچی، حسین؛ آفتاب اندیشه؛ زندگی پس از مرگ (جلد چهارم از مجموعه پرسشها و پاسخهای دینی)؛ تهران: دفتر کمک آموزشی رشد، 1384، صص 105- 66.

[14] . انبیاء/ 104؛ طور/ 9؛ حاقه/ 16؛ معارج/ 8؛ رحمن/ 37؛ تکویر/ 1 و 2؛ قیامه/ 9-7؛ مرسلات/ 8؛ و...

[15] . مزمل/ 14؛ حاقه/ 14؛ طور/ 10؛ واقعه/ 5 و 6؛ قارعه/ 5؛ طه/ 105 و 106؛ انفطار/ 3؛ تکویر/ 6 و...

[16] . بسوی جهان ابدی، صص 296 و 297؛ نمل/ 87؛ زمر/ 68؛ یس/ 53؛ نازعات/ 13- 14؛ عبس/ 33- 34؛ مدّثر/ 8-10.

[17] . یس/ 51.

[18] . به ترتیب: نحل/ 89؛ احزاب/ 45؛ ق/ 21؛ زلزال/ 4؛ نور/ 24؛ فصلت/ 21-19.

[19] . یونس/ 45و 93.

[20] . آل عمران/ 3؛ تکویر/ 14.

[21] . نجم/ 40و 41.

[22] . اعراف/ 44.

[23] . انفال/ 37؛ یس/ 59.

[24] . زمر/ 73؛ آل عمران/ 107.

[25] . زمر/ 60- 70؛ آل عمران/ 106.

[26] . آل عمران/ 15 و 133؛ حاقه/ 23؛ بقره/ 25 و 82؛ محمد (ص)/ 15؛ نحل/ 31 و 8؛ ق/ 35؛ کهف/ 31؛ اعراف/ 43 و 35؛ صافات/ 45- 47؛ ص/ 51؛ سجده/ 17؛ ابراهیم/ 23؛ مریم/ 62؛ دهر/ 13؛ نبأ/ 35؛ واقعه/ 17.

[27] . ابراهیم/ 23؛ حجر/ 48؛ کهف/ 3 و 108؛ طه/ 76؛ انبیاء/ 102؛ مؤمنون/ 11 و...