کسى که به خدا ایمان دارد:

* احساس عشق ودلگرمى مى‏کند. کسى که مى‏داند تمام کارهاى او زیر نظر است وهیچ عملى نابود نمى‏شود وخریدار تلاش او خداست، آن هم با قیمت بهشت و رضوان الهى، و حتّى گاهى بدون تلاش او وتنها به خاطر حسن نیّت، به او اجر و پاداش مرحمت مى‏کند؛ چنین شخصى با عشق و دلگرمى زندگى مى‏کند.الم یعلم بان الله یری(آیا انسان نمیداند که خدا او را میبیند){سوره نجم}

* همه کارهایش را براى خدا انجام مى‏دهد و در فکر خودنمایى و ریاکارى نیست.لایشرکون(شریک قرار نمیدهند)

از حیله و حُقّه‏بازى دورى مى‏کند. زیرا کسى که خود را در محضر خدا و خدا را شاهد اعمال خود مى‏داند، نمى‏تواند اهل مکر و حیله باشد.

* عزّتمند است. کسى که بندگى او را پذیرفته، در برابر هیچ قدرت و مقامى جز خدا تسلیم نمى‏شود و همه را بندگانى همچون خود مى‏داند. لذا از احدى جز خدا نمى‏ترسد. «و لا یخشون احداً الّا اللّه» « احزاب، آیه 39»

* به همه انسان‏ها به عنوان آفریده‏هاى خدا به یک چشم مى‏نگرد. على علیه السلام در تقسیم بیت المال بین عرب و عجم فرقى نمى‏گذاشت و در پاسخ فردى که پرسید:چرا فرقى نمى‏گذارید؟ فرمود: خداى همه آنها یکى است.

* عدالت و حقوق دیگران را مراعات مى‏کند. انسان موحّد، به هیاهوهاى دیگران توجّهى ندارد و فقط به وظیفه شرعى خود عمل مى‏کند

* ترس از فقر او را به کارهاى ناشایسته سوق نمى‏دهد. کسى که به خدا ایمان دارد او را رازق خود، همسر و فرزندان خود مى‏داند، بنابراین، از ازدواج به خاطر ترس از فقر، فرار نمى‏کند. «ان یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله» « نور، آیه 32» وفرزندان خود را از ترس فقر رها نمى‏کند و یا نمى‏کشد. «نحن‏نرزقهم وایّاکم» « اسراء، آیه 31»

* هرگز زیانکار نیست. چون در برابر کار فانى خود، بهایى پایدار و جاودان مى‏گیرد.

* به جاى هر نوع تکیه گاهى تنها به او تکیه مى‏کند. لذا از آرامش خاصى برخوردار است.(وعلی الله فلیتوکل المومنون)